وصیت نامه و دستنوشته شهید «حبیب اله یاوری قیصر»
پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۴۸
اگر قلم روى کاغذ بیاید قادر نیست تاریخ خمینى و فرزندان ایثارگرش را تمام کند عاجز است.

قلم از وصف امام خمینی و ایثارگرانش عاجز است

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید «حبیب اله یاوری قیصر» دهم مرداد ۱۳۳۹ در شهرستان بهار متولد شد. پدرش حسن و مادرش رقیه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. در سال ۱۳۶۰ ازدواج کردو صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و ششم دی ۱۳۶۵ با سمت مسئول واحد تدارکات در شلمچه براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای روستای بهادربیگ به خاک سپرده شده است.
 در این وصیت نامه آمده است: 

آمدم به کربلایت تا کنم جان را فدایت        بگذرم زین عمر فانى عمر جاویدان بگیرم. مورخه ۱۸/۱۰/۶۵
سپاس بى کران بر خداوند تبارک و تعالى پاسدار حرمت خون شهیدان که بر ما منت نهاد رهبرى، چون خمینى بت شکن را بر امت اسلامى ایران ارزانى داشت که خفتگان تاریخ در منجلاب فساد شاهنشاهى بیدار و چگونه زیستن و چگونه مردن را به ارمغان آورد و حماسه عاشورا را بعد از گذشت هزار وچهار صد سال زنده و طاغوتیان را با طاغوت به زباله دان تاریخ فرستاد. چراغ راهى شد براى جوانان که مى رفت در اقیانوس فساد تباه شود نجات داد.
اگر قلم روى کاغذ بیاید قادر نیست تاریخ خمینى و فرزندان ایثارگرش را تمام کند عاجز است، خداوندا بحق خون ناحق ریخته اباعبدالله الحسین عمر امام را تا ظهور حضرت مهدى (عج) طولانى بفرما، خداوندا بر شهدا رحمت و بر رزمندگان قوت و بر مادران و پدران شهید داده صبر عنایت فرما و به مسئولان کشورى، لشگرى و روحانیون مبارز در خط رهبر سلامت عنایت فرما.
خداوندا تمام رزمندگان آرزوى زیارت حضرت اباعبدالله الحسین را دارند نصیبشان بفرما. بارى پروردگارا بر حبیب الله یاورى قیصر شهادت در راه خودت مرحمت و با تنى خونین در محضر پیامبر که شفیع امت ملاقاتم ده.
اینجانب حبیب الله یاورى قیصر فرزند حسن به شماره شناسنامه ۱۷۵۰ مقیم و ساکن روستاى بهادر بیگ وصیت خود را به شرح ذیل مرقوم مى نمایم.
سلام بر مادر پیرم که عمرى را در پرورش فرزند خویش متحمل رنج و سختی‌ها شد تا اینکه او را داماد و داراى دو فرزند به نام هاى مهدى و خدیجه شد که در وقوع انقلاب این رخصت را داد که حاصل زحمات چندین ساله اش را در خدمت انقلاب باشد.
مادرم شما بودى که همیشه مشوق اینجانب بودى که در تظاهرات شرکت و بىزارى از شاه و شاه پرستان پست کنید. آرى تشویقم مى کردى براى سرکوبى دشمنان. امید است حاصل زحمات شما بارور و رضایت حسین (ع) محقق گردد.
مادرم وکیلم شما و برادرم محمد یاورى قیصر و رحمان می‌باشد، اگر سعادت نصیبم شد از فرزندم مهدى و خدیجه مواظب و خوب تربیت کنید که اصلاح اجتماع باشند نه چیز دیگر. خواهرم تنها خواهر عزیزم امیدوارم مثل کوه محکم و در شهادتم شادمان باشى خودم انتخاب کرده ام، اسلام به خون ما احتیاج دارد تا اینکه بارور شود، صبر پیشه کن که خدا با صابران است، اما زنم امیددارم که مثل زن وهب صبور و شکیبا باشى و الگویى باشى براى عروسان شوهر از دست داده.
خداوند از تقصیرات ما بگذرد، برادرانم براى مال دنیا خودتان را نبازید دنیا پست‌تر از آن است که انسان خود را بفروشد، با هم باشید. برادرم محمد یاورى قیصر حلالم کن که حق بزرگى به گردنم دارى براى من شما همه چیز بودى، برادر بودیم دوست و عاشق همدیگر بودیم عشق مى ورزیدیم.
هر کسى از بنده طلب داشت از مالم بدهید و از قومان و خویشان حلالى بطلبید، از پایگاه بسیج پا نکشید، جلسات اسلامى را زنده نگه دارید، امید است خداوند قربانیتان را قبول کند انشاءالله.
کلیه مسائلم را در سالنامه ۶۵ نوشته ام عمل کنید. سلام مرا بر دوستان سپاهى، بسیج قهرمان برسانید و امام را دعا کنید و آیت ا... منتظرى را دعا کنید. خداحافظ شما برادران و عزیزان.

قلم از وصف امام خمینی و ایثارگرانش عاجز است

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده