شنبه, ۲۴ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۲
زمانی که پدرم پاسدار بود، ضدانقلاب به شدت دنبال او بود و عوامل آن ها در روستا هم آسیب می رساندند. ما یک سال گندم کاشته بودیم و تازه به مرحلۀ درو رسیده بود.
نويد شاهد كردستان:


شهید معظم حاج احمد نوری

فرزند ویس محمد

ولادت ۱ ̷ ۱۱ ̷ ۱۳۲۵

محل ولادت روستای پشت تنگ کامیاران شغل پاسدار

تاریخ شهادت ۲۳ ̷ ۶ ̷ ۱۳۷۴

محل شهادت محور شویشه 

نحوۀ شهادت درگیری با ضدانقلاب – اصابت گلوله

محل دفن گلزار شهدا بهشت محمدی سنندج

فرزند ویس محمد و پرور و در روستای پشت تنگ کامیاران دیده به جهان گشود. در حد خواندن و نوشتن سواد یاد گرفت. وی از همان کودکی در کنار پدرش به کشاورزی و دامداری پرداخت. در سن جوانی ازدواج کرد که حاصل آن ده فرزند (شش پسر و چهار دختر) است.


زمانی که پدرم پاسدار بود، ضدانقلاب به شدت دنبال او بود و عوامل آن ها در روستا هم آسیب می رساندند. ما یک سال گندم کاشته بودیم و تازه به مرحلۀ درو رسیده بود. با پدرم شبها می رفتم نگهبانی می دادیم که عوامل ضدانقلاب گندم هارا آتش نزنند. پدرم اسلحه داشت. من هشت سالم بود وقتی پدرم ازفرط خستگی می خواست بخوابد، اسلحه را به دستم می داد و من با غرور و مانند یک مرد بزرگسال قدم می زدم و در تاریکی شب نگهبانی می دادم. همان شب شهادت پدرم که به مأموریت رفته بود من خواب دیدم جوانی به پدرم نزدیک شد و با اسلحه شلیک کرد. من دستم را بلند کردم که گلوله کف دستم را سوراخ کرد و به شکم پدرم خورد. از خواب که پریدم با گریه و زاری به مادرم گفتم پدرم شهید شده است. خودم در خواب دیدم. مادرم مرا آرام می کرد. روز بعد پدرم  به شهادت رسید.

از خاطرات آقای عمر نوری، فرزند شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده