يکشنبه, ۰۳ تير ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۳۰
با آغاز جنگ تحمیلی به صورت داوطلبانه روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا از مرزهای ایران در برابر هجوم رژیم بعث عراق دفاع کند. در عملیات های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از ماه‌ها مجاهدت در راه خدا در سوم تیرماه سال ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی بانه هنگام درگیری با نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه باقی ماند تا اینکه به همت جستجوگران نور در سال ۱۳۷۴ به آغوش خانواده و همرزمانش بازگشت و در گلزار شهدای شهرستان نهاوند به خاک سپرده شد.

شهید فردین خدارحمی یازدهم مهرماه سال ۱۳۴۶ در شهرستان قروه و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش هوشنگ نظامی بود. سال ۱۳۵۳ تحصیلات خود را آغاز کرد و تا سال چهارم مقطع متوسطه در رشته کشاورزی ادامه تحصیل داد.

در سال‌های انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی در راهپیمایی‌ها و تظاهرات ها شرکت کرد و در راه پیروزی انقلاب بزرگ ملت ایران از هیچ فعالیت و کمکی فروگذار نبود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ارتش بیست میلیونی بسیج مستضعفین پیوست و مشغول خدمت به خانواده محرومان و مستضعفان شد.

با آغاز جنگ تحمیلی به صورت داوطلبانه روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا از مرزهای ایران در برابر هجوم رژیم بعث عراق دفاع کند. در عملیات های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از ماه‌ها مجاهدت در راه خدا در سوم تیرماه سال ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی بانه هنگام درگیری با نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه باقی ماند تا اینکه به همت جستجوگران نور در سال ۱۳۷۴ به آغوش خانواده و همرزمانش بازگشت و در گلزار شهدای شهرستان نهاوند به خاک سپرده شد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

در بخشی از وصیت نامه شهید آمده است: ای مسئولان و معلمان، کتاب جهاد آیت الله مظاهری را بخوانید. معلمین ببینند چه نوشته. برای من تنها نیست و این را بدانید نصیحت کردن آسان است باید با رفتارتان بچه ها را بسازید. خط بدهید حتی جواب سلام گفتن ها هم مهم است چون تنها و بیشترین تاثیری بر روی بچه وجود دارد تاثیر محیط آنجاست. من به شما خط نمی دهم چون هر چه یادگرفته ام از معلمینم بود که واقعا زحمت کشیده اند.

زندگینامه دانش آموز شهید فردین خدارحمی
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
گماسایی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۱
0
0
با سلام. انشاالله خداوند با ائمه محشورشان بکند ، خیلی بچه خوب و وارسته ای بودند، ایشان همکلاسی اینجانب بودند، بسیار توانمند و درس خوان بودند.زیاد با من دوست نبودند، یکبار من بشدت مجروح شده بودم ودر بیمارستان تهران مشغول مداوا، ایشان شب و در عالم رویا و خواب به عیادت من آمدند، خیلی خوب خاطر هست کت و شلوار قهوه ای بسیار زیبا پوشیده بودند و پس از دیدار و خدا حافظی از خواب پریدم. ایشان می دانست من در بیمارستان هستم و این موضوع بسیار شگفت انگیز بود که شهیدان زنده اند و نظاره گر ماها هستند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده