دشمنان با اسلام به جنگ اسلام میروند
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید ثناالله درود، هشتم مرداد 1346، در شهرستان زاهدان دیده به جهان گشود. پدرش وزیر، خواربار فروش بود و مادرش فاطمه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم اسفند1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در روستای جزینک تابعه شهرستان زهک واقع است.
در فرازی از وصیت نامه این شهید آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
«الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ»
«کسانی که به پروردگارشان ایمان آوردهاند و برای برقراری دین الله از دیارشان هجرت می کنند و برای بقا و پایداری قرآن با جان و مال شان در راه خدا جهاد می کنند بزرگ ترین درجه و مقام را در نزد خداوند کریم دارند و به راستی که آنان رستگار دو عالمند».
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبيل اللهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
«هرگز گمان نکنید کسانی که در راه خدا شهید گردیدند مردهاند بلکه آنان همواره زنده انـــد و در نزد خدا متنعم خواهند بود».
اسلحه های سرد و گرم خود را (قلم ها و مسلسلها را) از نشانه گیری به روی یکدیگر منحرف و به سوی دشمنان اسلام و انسانیت که در رأس آنها آمریکاست، نشانه روید.
من پاسداری هستم از سلاله خون، جملگی شهدای اسلام و وراث خون ها و پانزده قرن خط سرخ شهادت تشیع، در زمانه ای و مقطعی پر مخاطره قرار گرفته ام مسئولیت های سنگینی بر دوشم افکنده. آینده را با چشم های خویش می نگرم و بر گذشته می اندیشم. پس از فکرها و اندیشهها به نتیجه ای جاودانه دست یافته ام که دو راه در پیش دارم یکی راه این که حسین وار مانند شهدای گذشته با تمامی وجودم راه پوییدن و رفتن را انتخاب کنم و به صف شهدا بپیوندم. دوم این که مانند یزیدها حیوان وار بمانم. و بخوابم و هیچ حرکت وهجرتی نداشته باشم. و بپوسم و هیچ در هیچ شوم و در این دنیا نزد خداوند متعال و در برابر خون پاک شهدا مسئول و در آن دنیا نیز به آتش دوزخ گرفتار آیم و اینک زندگی و راه اولی را برگزیده ام و می خواهم هجرت کنم و چهارچوب تنگ این زمانه و ایــن حيــات پست را بدَرَم و هجرت کنم.
آری تصمیم گرفتهام در اولین نگاه بـه سـرزمین اسلامیام می بینم در سر راه سرها را که همچون حیوانات انسان نمایی جلو حرکت و تکامل انسانها را گرفته اند و در گوشه و کنار جامعه ام به فتنه گری و آشوب پرداخته اند و باز می بینم کـه چگونه ابرقدرت های شرق و غرب و مزدوران وابسته به آنان، به خاطر به خطر افتادن منافعشان، کمر به نابودی اسلام بسته اند و تصمیم نابودی انقلاب اسلامی مان را دارند و بــار دیگر می خواهند خون صدها هزار شهید و معلول را به تباهی بکشند و توطئه پشت سر توطئه برای نابودی انقلاب اسلامی که ترس از جهانی شدن آن را دارند. و همان طور که در حدیث آمده است«دشمنان شما را از نادان ترین افراد قرار داده ایم» و تمام توطئه ها و نیرنگ های آنان را نقش بر آب می کند و این وظیفه همه مسلمانان است که برخیزند و وجود این استعمارگران را که هدفشان به مسلخ کشیدن کلیه مستضعفین جهان است از سطح کره زمین پاک سازند.
و من یک سرباز اسلام و فرزند امام خمینی هستم. تصمیم گرفته ام که به سهم خود حرکت کنم و بر این آزادی هم کیشانم بکوشم و آنان را از دست این جهان خواران غرب و شرق و مزدوران وابسته به آنان نجات دهم.
بله دشمنان خوب می دانند که اگر اسلام پا بگیرد دیگر جایی برای ماندن آنان نیست و حکومت های آنان که به گفته امام مانند طبل های تو خالی می باشد، مانند حکومت های فرعون، شداد و نمرود. به زودی واژگون خواهند شد. و این جاست که می کوشند اسلام را نابود کنند و یا این که چهره واقعی اسلام را نگه دارند، ملت ها بشناسند و وقتی می بینند که تمام توطئه های آنان نقش بر آب می شود، دشمنان می کوشند که با اسلام به جنگ اسلام بروند و یا به توصیه معلم شهید دکتر علی شریعتی با « مذهب عليه مذهب» و مانند ابوجهل ها و ابوسفیان ها و عمر و عاص ها با مذهب مذهب، را نابود سازند. و در این جاست که صدام ها دم از اسلام عفلقی می زنند و ملک خالدها می خواهند با هواپیماهای آواکس آمریکایی از اسلام و خانه خدا پاسداری کنند و این درد است برای مسلمانان جهان که نشسته اند و آمریکا از یک طرف کمر به قلع و قمع کردن اسلام بسته و شوروی از طرف دیگر و دولت های مرتجع منطقه با بر سر نیزه کردن قرآن ها، از طرف دیگر. این جاست که اگر انسان بمیرد حق دارد. بله اینان می خواهند اسلام را نابود سازند و به سلطه گری ادامه دهند. این جاست که ناگهان ناراحت می شوم و به خود می آیم، چه کنم و غربی ها و شرقی ها را غربال کرده به دور ریخته، امتی خالص و معتقد به مکتب اسلام به وجود آورم. بنابراین تصمیم گرفته ام بر سر رفتن به سوی خدا و تکامل و رشد انسانیت هجرت کنم و سرزمین اسلامی ام را از اشغال این بی دینان و فتنه جویان وابسته به امپریالیسم شرق و غرب در بیاورم. ناگهان به فکر مرگ و شهادت می افتم و مولوی را به یاد می آورم که می فرماید:
این جهان همچون درخت است ای گرام
ما بر او چون میوه های نیم خام
سخت گیرد خــام هــا بـــر شـاخ را
زان که در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لب گزان
سست گرد شاخ ها را بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان
سرد شد بر آدمی ملک جهان
مولوی چه زیبا سرود، دو میوه در حال حرکت را، به انسان تشبیه کرده است. و می گوید آن میوه که رشد نکرده، کامل نشده کال به درخت محکم چسبیده است، ولی کم کم وقتی رشد نمود و کامل شد، وابستگی اش کم می شود و هر کس از آن بهره می گیرد. عجب درسی، وجودم را به لرزه آورد ولی مصمم تر می شوم که با شتاب حرکت کنم و بعثت نمایم تا بر سر و تکامل یابم و کامل شوم و گرنه در محدودیت و کاهلیت و وابستگی به زندگی خواهم ماند، روحم نیز باید از این قسمت بدنم بدر آید و بـه عـالـم اعـلـی رود و روحم نیز به حیات جاودانه پیوندند. بله وقتی حضرت علی (ع) بفرماید: « سوگند به خدا که علاقه پسر ابوطالب به مرگ بیشتر است از علاقه طفل به پستان مادرش» دیگر ما را از مرگ چه باک است.« مرگ سرخ به از زندگی ننگین است» بنابراین حضرت علی (ع) این گونه به من می گوید: و مرگ را به هیچ می گیرد من که خود را شبیه و پیرو او می دانم چگونه نباید به سوی مرگ بروم، چنان که وقتی علی (ع) در حرب گاه (حرب = محل حرب و جنگ) وقتی شمشیر بیشعوری بر تارکش می خورد می فرماید « فزت و رب الکعبه» سوگند به خدای کعبه که رستگار شدم. او که امام و مقتدا و الگوی ما بود گفت از این دنیا راحت شدم، پس من نیز باید بگویم و در صحنه باشم، لذا از برادران و دوستانم می خواهم که برای شادی روح من و هم رزمانم سنگرها را پر کنید، که خالی گذاشتن این سنگرها خیانت به اسلام و خون شهدا می باشد و از پدر و مادرم تشکر می کنم که پای من زحمت کشیدند و مرا این گونه تربیت کردند که بتوانم حسین وار حرکت کنم و حسین وار شهید شوم .
و در آخر شما را به صبر و تقوا سفارش می کنم و می خواهم که برای من طوری عزاداری کنید که خدای نکرده ضجه و گریه شما باعث خوشحالی دشمنان دین مبین اسلام نگردد و همچنین در آخر موفقیت پاسداران و سربازان و بسیجیان را خواستارم.
«اللهم ارزقنا اشرف القتل فی سبیلک» «تنصرنی و تنصر رسولك و ختم عاقبتنا بالشهادة».
«والسلام عليكم و رحمه الله»
ثناء الله درود