جانباز بود و بسیار ناراحت که نمیتواند دوباره به جبهه برود
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید «قیس محمد میر» در اسفندماه 1340 در یکی از روستاهای زابل در خانوادهای مذهبی کشاورز متولد شد، دوران تحصیلاتش را در زهک گذراند. پس از گذراندن دوران سربازی در سپاه به استخدام ارتش درآمد و به عنوان راننده تانک در غرب کشور خدمت میکرد، در قصر شیرین مورد اصابت ترکش قرار گرفت و پس از 4 سال مجروحیت به درجه شهادت نائل آمد.
در ادامه گفتوگو با پدر جانباز شهید «قیس محمد میر» از شهدای اهل تسنن جنگ تحمیلی میپردازیم:
دوران کودکی را چگونه گذراند؟
شهید «قیس محمد میر» در روستای هاشمزهی از توابع شهرستان زابل در زمستان 1340 به دنیا آمد، به دلیل نبود امکانات در محل سکونت، همه روزه برای تحصیل مسافت طولانی را طی میکرد.
چگونه با افراد خانواده رفتار میکرد؟
رفتار بسیار خوبی داشت، همیشه به من و مادرش کمک میکرد. هر وقت از کارش مرخصی میگرفت و به زابل میآمد در امر کشاورزی به من کمک میکرد و یاور روزهای تنهاییم بود. همواره به فکر خانواده بود و قسمتی از حقوقش را صرف برادران و خواهرش میکرد. تا جایی که در توانش بود به خانواده کمک میکرد.
خصوصیات اخلاقی شهید چگونه بود؟
فردی متدین و معتقد به ولایت، بسیار خوش اخلاق و خوشرو و اخلاقش در میان آشنایان الگو و زبانزد بود. از خصوصیات بارز شهید میتوان به قرات قرآن و تشویق جوانان به توسل قرآن اشاره کرد.
خاطرهای از شهید روایت کنید؟
پسرم کلاس سوم راهنمایی بود، بعد از انقلاب تصمیم گرفت وارد سپاه شود. اما با اصرار خانواده رو به رو شد. زیرا در آن زمان درگیری با اشرار زیاد بود و خودروهای سپاه پاسداران را آتش میزدند و سربازهای سپاه را به شهادت میرساندند. قیس محمد بیمار بود و اصرار داشت وارد سپاه شود. با اصرار و التماس خانواده رو به رو شد ولی او تصمیمش را گرفته بود و دوران سربازی را در سپاه خدمت کرد.
در چه محلهایی و چگونه خدمت کردند؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نهاد مردمی سپاه پاسداران، برای گذراندن خدمت به این نهاد پیوست. سپس به نیکشهر اعزام شد و تا آخر خدمتش در این شهر بود. پس از دوران خدمت وارد ارتش جمهوری اسلامی ایران شد و به تیپ 55 لشکر37 زرهی شیراز منتقل شد. با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه به گردان شهدا پیوست.
چگونه جانباز شد و به فیض شهادت رسید؟
در جبهه راننده تانک بود مدتی از رفتنش میگذشت که خبردار شدیم محمد ترکش خورده و به زاهدان اعزام شده، در بیمارستان زاهدان مورد مداوا قرار گرفت، یکی از ترکشها نزدیک به قلبش اصابت کرد و دیگری به ستون فقراتش که سه تا از مهرهایش آسیب دید و قدرت راه رفتنش را از دست داد.
با این حال بسیار ناراحت بود که نمیتواند دوباره در جبهه حضور یابد. پس از چهار سال مجروحیت و تحمل درد و مشکلات فراوان در 11 آبان 1368 در بیمارستان ساسان تهران بر اثر جراحات وارده در جنگ به درجه شهادت نائل گردید و به همرزمان شهیدش پیوست.
آخرین خاطرهای که از شهید در ذهن دارید چه بوده؟
قیس محمد تازه شهید شده بود، ماه مبارک رمضان بود، نماز شب را خواندم و با دلی شکسته شروع به راز و نیاز با خدا کردم و بسیار مشتاق دیدن فرزندم بودم. شبش در خواب دیدم فیض محمد در یک دشت پر از گل به سمتم میآید، اشک از چشمانم جاری شد و به آرامش قبلی رسیدم.
گفتگو از: سجاد سالاری
انتهای پیام/