معرفی کتاب
کتاب "عمو سلطان" نوشته اسما دهقان می باشد که در خصوص زندگی نامه، خاطرات و دست نوشته های شهید معظم سلطان علی آشوغ به رشته تحریر در آمده است.

به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، کتاب "عمو سلطان"  در باره زندگی‌نامه، خاطرات، دست‌نوشته‌ها و سخنرانیهای سرلشکر
شهید حاج قاسم میرحسینی قائم‌مقام لشکر 41 ثارالله است، که به همت اسماء دهقان تدوین و فرشته آشوغ گردآوری شده است.

خلاصه ای از زندگی‌نامه شهید سلطانعلی آشوغ:

غلامحسین آشوغ بقچه را جمع کرد و یا علی گویان از جای بلند شد. وقتی به خانه رسید فهمید خداوند با تولد سومین پسر خانه ی او را نورانی کرده است به عشق مولا و مقتدایش علی (ع)، پسر سومش را « سلطانعلی » نامیده و از روحانی خواست تا اذان و اقامه در گوش نوزادش تلاوت کند. روزها گذشت و مادر از شیره وجودش با وضو « سلطانعلی » را می پروراند و پدر با کشاورزی پاک زیستن را در وجودش نهادینه می کرد.

او هم مانند دیگر فرزندان روستا برای ادامه تحصیلات مجبور به رفتن به شهر زابل بود، دوران راهنمایی و دبیرستان را در شهر زابل گذراند و در طی این مدت جزء فعالین مسجد حکیم بود ، مسجدی که خیلی از شهدا و جانبازان در آن فعالیت داشته و از آن خاطره دارند،

در تاریخ 15/12/1360 برای اولین بار توانست مزه ی عاشقی در سنگرهای دفاع را بچشد روحیه ی بی باکی و شجاعت سلطانعلی باعث شد تا بارها به جبهه اعزام شود و بعد از هر مرخصی در اسرع وقت به دفاع از میهن خود می پرداخت و در کنار دیگر جوانان و نوجوانان هم وطن و هم استانی اش از جمله شهیدان میرحسینی غرور آفرینی کند. دوستی سلطانعلی با جانشین دلاور لشکر 41 ثارالله حاج قاسم میرحسینی از کوچه های خاکی روستای صفدر میر بیک به سنگرهای دفاع کشید و روز به روز عمیق تر می شد تا اینکه بعد از شهادت حاج قاسم ، علاقه ی سلطانعلی به شهادت بیشتر شد و خود را جا مانده از قافله ی یاران می دانست و برای نزدیکی بیشتر به دوست دیرینش وصیت کرد که او را در کنار حاج قاسم دفن کنند.

سرانجام این مرد آسمانی بعد از سالها خدمت به جمهوری اسلامی ایران در 65.12.15 به شهادت رسید.

خانواده منتظر پیکر پاک و مطهر سلطانعلی بودند تا طبق وصیت در کنار حاج قاسم دفن کنند اما این انتظار 9 سال به طول انجامید. تا سِّر این جاودانگی بین عبد و معبود محفوظ بماند تا اینکه سرانجام در سال 1374 با تلاش نیروهای تفحص پیکر کشف و این شهید والامقام در آرامگاه ابدی خود در بخش جزینک (مزار دشتک) کنار فرمانده شهیدش حاج قاسم میرحسینی آرام گرفت.

این شهید بزرگوار 3 فرزند داشتند که متاسفانه دخترشان راضیه یک سال بعد از شهادت پدر در سن چهار سالگی فوت می کند.

دخترش در فراغ پدر بی تابی می کرد و شبی خواب پدر را می بیند و از مادر در مورد پدر می پرسد و در تب شدید می سوخت که همین تب و بی تابی برای پدر، او را به پدرش رساند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده