برگی از خاطرات شهید مدافع حرم «چگینی»؛
«چشمهای مصطفی از تعجب چهار تا میشود و میگوید: «الیاس! این وقت شب معلومه چته؟ نه به اینکه از این کارها رو نمیکردی، نه به اینکه الان میخوای کل انباری رو خالی کنی؟ بعدش هم، تو نقشههات درست از آب در نمیآد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید مدافع حرم «الیاس چگینی» است که همزمان با روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم تقدیم حضورتان میشود.