البرز - زندگی نامه شهدا

آخرین اخبار:
زندگی نامه شهدا
آخرین فصل سبز
روایتی حماسی از زندگی شهید علی آقابابایی:

آخرین فصل سبز

در سکوتِ برفگیرِ زمستانِ ۱۳۴۶، در دلِ روستای ارسطو، نوزادی متولد شد که تقدیرش با خاک و خون گره می‌خورد. علی آقا بابایی، کشاورزِ ساده‌ای که عشق به وطن، او را از مزرعه‌های گندم به خط مقدمِ عملیات مرصاد کشاند. این داستان، روایتِ مردی است که در نبرد با منافقان، نه‌تنها جانش، بلکه رؤیاهای ناتمامش را نیز به آسمان هدیه داد. از مدرسه‌ی کاهگلیِ بلال حبشی تا سنگرهای سرپل ذهاب، او ثابت کرد که شهادت، آخرین فصلِ زندگی نیست، بلکه آغاز ابدیت است...
«خورشید دیزان»
شهید «محمدباقر آقامحمدی»، دانش‌آموز رزمنده؛

«خورشید دیزان»

او هنوز به هفده بهار نرسیده بود که راهی جبهه شد. محمدباقر آقااحمدی، نوجوانی از دیار طالقان، که عشق به وطن و ایمان راسخش، او را از پشت نیمکت‌های مدرسه تا خط مقدم نبرد کشاند. در عملیات نصر۴، وقتی ترکش خمپاره به سینه‌اش نشست، نه ناله کرد و نه ترسید؛ فقط لبخندی زد و گفت: "قرآنم را به مادرم برسانید..." اینک سال‌هاست که مزارش در دیزان، زیارتگاه دل‌های عاشق شده است. این داستان، روایت کوتاه اما پرطنین زندگی نوجوانی است که با شهادت، نامش را جاودانه کرد.
سیری در حیات طیبه شهید «سیدجعفر آتش‌پیکر»:

سربازی که نامش در دفتر شهدای سادات ثبت شد

سید جعفر آتش‌پیکر، جوانی از خاندان سادات، ساده‌زیست و اهل ذکر که دیپلمهٔ رشته فرهنگ و ادب بود، وقتی در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید، تنها ۲۲ بهار از عمرش می‌گذشت. او که از نوجوانی در تظاهرات انقلاب حضور داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با پوشیدن لباس مقدس سربازی، دین خود را به امام و انقلاب ادا کرد. امروز، اگرچه پیکر مطهرش در خاک شوش مفقود است، اما نامش در زمره شهیدان سادات، چون نگینی بر تارک ایثار می‌درخشد.
راننده‌ای که مسیر خاکی خرمشهر را به جاده‌های بهشت گشود
سیری در حیات طیبه شهید «قدرت‌الله حیدری»؛

راننده‌ای که مسیر خاکی خرمشهر را به جاده‌های بهشت گشود

در میان خاکریزهای خونین خرمشهر، مردی از تبار ایثارگران قدم نهاد که نه با سلاح، که با فرمان ماشینش در جاده‌های خطر، سنگر به سنگر پیش می‌رفت. شهید قدرت‌الله حیدری، راننده‌ای که وسیله‌نقلیه‌اش را به ارابه‌ای برای رساندن رزمندگان به خط مقدم تبدیل کرد، تا اینکه در سوم خرداد ۱۳۶۱، گلوله‌ای به سینه‌اش نشست و او را به ملکوت شهادت پرکشید. اینک نامش در دیار عاشقان همیشه زنده است.
کارگری که در کوره‌های رنج، الماس ایمان شد
سیری در حیات طیبه شهید محمدامین جوادی؛

کارگری که در کوره‌های رنج، الماس ایمان شد

از محله‌های محروم قزوین تا خط‌مقدم شملچه، شهید محمدامین جوادی، روایتگر مردی بود که با پنج کلاس سواد، اما دریایی از ایمان، در عملیات رمضان حماسه‌آفرید. کارگری ساده که وقتی ندای «هیهات منا الذله» بلند شد، تفنگ به دست گرفت و در سی‌سالگی، با ترکش‌های دشمن به آسمان‌ها دوخت و نامش را در دفتر زرین شهدا ثبت کرد.
«سرباز بی‌ادعای انقلاب»
سیری در حیات طیبه شهید محمد امامی؛

«سرباز بی‌ادعای انقلاب»

در کوچه‌های پرخاطره‌ی اشتهارد، نوجوانی قد کشید که عشق به انقلاب در رگ‌هایش جاری بود. از نخستین صفوف مبارزه با طاغوت تا سنگرهای داغ شلمچه، گام‌های استوارش را با ایمانی آهنین برداشت. محمد امامی، بسیجی‌ای که با شهادت، نامش را در آسمان ایران اسلامی حک کرد؛ رزمنده‌ای که با ترکش‌های دشمن، تاج شهادت بر سر نهاد و جاودانه شد. این است داستان مردی که با خون خود، درخت انقلاب را آبیاری کرد...
معامله با خدا
سیری در حیات طیبه شهید مدافع حرم نعمایی:

معامله با خدا

همسر شهید «مهدی نعمایی‌عالی» بیان می‌کند: «یک بار خانمی از من پرسید که راضی بودی که همسرت برود؟ گفتم: نه تنها راضی بودم بلکه خودم هم همراهش رفتم. اگر بارها و بارها مهدی زنده شود و بخواهد دوباره راهی شود رضایت می‌دهم چراکه با خدا معامله کردم.»
شینی که به هفت‌سین عید ما پیوست
سیری در خاطرات و حیات طیبه شهید «علی‌اصغر الیاسی»:

شینی که به هفت‌سین عید ما پیوست

شهید «علی‌اصغر الیاسی» از شهدای مدافع حرم است. از او روایت شده است: «مُوذن و  مُکبر و مداح مسجد بود. در نوجوانی به بچه‌های حوزه و مسجد آموزش قرآن می‌داد.»
۱
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه