خاطرات شفاهی - صفحه 11

آخرین اخبار:
خاطرات شفاهی
خاطرات شفاهی مادر شهید؛

مادری که تک پسرش را در راه اسلام داد

مادر شهید"رضا شیرخانی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «سنش کم بود و من باورم نمی شد بتواند جبهه برود. خیلی اصرار داشت شناسنامه اش را با کسی عوض کند تا بتواند به جبهه برود. در نهایت به صورت بسیجی موفق شد به جبهه برود. مدتی گمنام بود و در این مدت بر من که تنها پسرم را از دست داده بودم، خیلی سخت گذشت.»
خاطرات شفاهی مادر شهید؛

از ولادت در عید قربانی تا شهادت در جزیره مجنون از زبان مادر

مادر شهید "حسین مزیدآبادی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «حسین روز عید قربان به دنیا آمد، برای همین او را حاج حسین آقا صدا می‌کردند. در ایام جبهه و جنگ با دستکاری شناسنامه‌اش به جبهه کردستان می‌رفت. هرگاه به مرخصی می‌آمد، با ذوق فتوحات جبهه را برایمان می‌گفت.»
خاطرات شفاهی همسر شهید؛

خاطرات ماندگار همسر شهید از اخلاق نیکوی او

همسر شهید «ایرج ابرسان» در خاطراتی از همسر شهیدش گفت: «ایرج در خانه من را عزیز صدا می‌کرد. بسیار مهربان بود و در همه کارهای خانه با من مشارکت داشت.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا

ای کاش روز آخر می‌دیدمش!

مادر شهید «احمد داود آبادی» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «احمد راه خودش را انتخاب کرده بود. روزی که می‌خواست راهی جبهه شود به گفته همسایگان خیلی چشم به راه بوده که ما به بدرقه او برویم و من از این بابت خیلی دلم می‌سوزد. ای کاش روز آخر می‌دیدمش!»
خاطرات شفاهی مادر شهید؛

پرچم جهاد در دست کوچکترین فرزند خانواده اکبری

مادر شهید "احمد اکبری" در خاطراتی از رشادت‌های کوچکترین فرزندش گفت: «دوران انقلاب بسیاری از شب‌ها در مسجد می‌ماند و کشیک می‌داد. داوطلبانه راهی جبهه شد و بعد از مدتی به عنوان راننده لودر در عملیات خیبر شرکت کرد که به شهادت رسید.»
خاطرات شفاهی مادر شهید؛

روحیه بخشنده بودن شهید از زبان مادر

مادر شهید "ابوالفضل آهنگرانی" در خاطراتی از بخشنده بودن فرزند شهیدش گفت: «ابوالفضل بسیار دل رحم و مهربان بود، حتی لباس تنش را به نیازمندان می بخشید.»

رسیدن به مقام شهادت نتیجه تربیت صحیح والدین

مادر شهید "ابوالفضل ایبک آبادی" در خاطراتی از فرزندش گفت: «خدا را شکر که با این همه سختی که کشیدم، فرزندانم خوب تربیت شدند. ابوالفضل کودک بود که نماز شب میخواند و تمام فرائض دینی خود را به جا می آورد.»

خاطرات جانباز جبهه‌های شلمچه و روزهای سخت دفاع مقدس

جانباز مسعود سراجیان با سمت فرمانده دسته در جبهه های جنوب و شلمچه از خاطرات دفاع مقدس گفتند: «ما با حداقل امکانات، چهار روز در کمین بودیم و آنجا خیلی بر ما سخت می‌گذشت و خیلی از دوستانم شهید شدند. این خاطرات برایم شبیه یک رویا بود که باورش سخت است.»
خاطرات شفاهی دوران اسارت

۱۰ سال دوران سخت اسارت را با عشق به امام حسین (ع) گذراندم

«محمدرضا فرجی» متولد ۱۳۳۹ از آزادگان سرافراز استان ایلام است که نزدیک به ۱۰ سال دوران سخت اسارت را با امید به خدا و عشق به امام حسین (ع) گذرانده است. در ادامه خاطرات شنیدنی از ماه محرم در اسارت را از این آزاده سرافراز تقدیم حضورتان می‌شود.
خاطره‌نگاری جانباز سرافراز

سن کم من باعث شد تا به عنوان نیروی تلفنچی در جبهه خدمت کنم

جانباز اسرافراز «غلامرضا رحمتی» می‌گوید: «به مدت سه ماه شبانه روز در زاغه نگهبانی می‌دادیم. چون سن کم و جسته‌ی ریزی داشتم به عنوان نیروی مخابرات و تلفنچی خدمت می‌کردم.»
خاطره نگاری آزادگان

پیکر شهیدی که عطرش همه اردوگاه را فرا گرفته بود

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «علی جعفری» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
خاطرات شفاهی همسران شهدا

همسرم خواب شهادتش را دیده بود

همسر شهید «شیخ عباس فلاحی» در ذکر خاطراتی از شهید می‌گوید: «همسرم می‌دانست شهید می‌شود چرا که از قبل خواب شهادتش را دیده بود.» در ادامه این مصاحبه تصویری منتشر می‌شود.

کانال ماهی سکوی پرواز شهید «حسن مرادی» شد

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با والدین سرافراز شهید «حسن مرادی مزرعه نو» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.

اسارتی که با کتک خوردن آغاز شد

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «محمدحسن شرف الدینی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
محرم در اسارت/

بردن نام آقا عبدالله الحسین (ع) در اردوگاه جرم بود

بردن نام آقا عبدالله الحسین (ع) در اردوگاه جرم بود و گریه کردن در این ماه شکنجه به همراه داشت. در ادامه کلیپی از خاطرات محرم در اسارت، دکتر «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز ایلامی تقدیم حضورتان می‌شود.
خاطره‌نگاری جانباز سرافراز

تازه داماد بودم که به جبهه اعزام شدم

جانباز اسرافراز «رضا مهدوی زفرقندی» می‌گوید: وظیفه میهنی و انسانی تمام مسلمانان بود که به جبهه بروند؛ من هم به عنوان جوانی که تازه تشکیل خانواده داده بود، به جبهه اعزام شدم.
خاطرات شفاهی همسران شهدا

حافظ خاک وطن باشید

همسر شهید «حسن نظری» می‌گوید: همیشه به ما سفارش خواندن نماز اول وقت می کرد و می‌گفت حافظ خاک وطن باشید. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.

جوانان باید همیشه در صحنه انقلاب حضور داشته باشند

«اسداله عباسیان» از جانبازان ۷۰ درصد دفاع مقدس استان ایلام است که سال ۱۳۵۹ در جبهه کردستان به درجه رفیع جانبازی نایل آمده است. وی از جوانان می‌خواهد کار امام، راه امام را ادامه دهند و همیشه در صحنه باشند. چرا که این انقلاب با خون هزاران شهید به اینجا رسیده است. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
خاطرات شفاهی والدین شهدا

تا آخرین فشنگ خواهم جنگید

شهید «شمس الدین ملایی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که خرداد ۱۳۶۷ در جبهه مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همیشه می‌گفت: «تا فشنگ دارم خواهم جنگید هرگز با اسلحه پُر برنخواهم گشت. چون من راه شهادت را از آزادمرد اسلام امام حسین (ع) سیدالشهداء آموخته‌ام.»
خاطرات شفاهی

پای صحبت با جانباز «علی‌اصغر درویش»

جانباز «علی‌اصغر درویش» دل و جان خود را در راه وطن و انقلاب خود گذاشته است و از نحوه آشنایی با سپاه پاسداران و نداشتن بازنشستگی در راه خدمت برایمان می‌گوید.
طراحی و تولید: ایران سامانه