آزادگان - صفحه 35

آخرین اخبار:
آزادگان

«حماسه های ناگفته» اسیران از زبان سید آزادگان (8)؛ عارف شبهاي اسارت

نوید شاهد: در شرايطي كه بيداري در دل تاريك شب، ‌برادارن ما را تهديد مي كرد،‌ فرزند برومند شهيد عالي مقام،‌ رهرو راه حسين(ع)،‌شهيد محمود امجديان،‌ بدون اعتنا اكثر شبها،‌ تا صبح بيدار مي ماند و در مقابل خستگي روز، ‌خواهش ما اين بود كه همانند بقيه برادرانت شب را به استراحت بپردازد. ولي به حق خانهْ‌ خدا و به حق صاحب اين ايام،‌ آقا حسين بن علي (ع)،‌ در هر لحظه اي از لحظات شب كه چشم را باز مي كردي،‌ محمود را رو به قبله،‌ سر به زانو،‌ يا در حال سجده و در حال خواندن قرآن مي ديدي.

«حماسه های ناگفته» اسیران از زبان سید آزادگان (7)؛ يك بسيجي و اين همه دشمن!

نوید شاهد: در اردوگاه موصل بوديم. معولاً‌ گاه و بيگاه اردوگاه يا يك آسايشگاه را تنبيه مي كردند. مثلاً آْسايشگاهي كه صد و پنجاه اسير در آن زندگي مي كردند، ‌دستشويي را بيست و چهار ساعت روي اين صد و پنجاه نفر مي بستند و تنها يك مرتبه باز مي كردند و در همين يكبار هم موقع رفت و برگشت،‌با كابل بچه ها را مي زدند و بدرقه مي كردند. در يكي از موارد كه همهْ‌ اردوگاه را تنبيه كرده بودند،‌ نوبت آسايشگاه مقابل ما بود كه به دستشويي بروند. نگهبانهاي عراقي با كابل كنار هم ايستاده بودند و حدود ده،‌ دوازده نفر از بچه ها بايد از كنار آنها رد مي شدند.

«حماسه های ناگفته» اسیران از زبان سید آزادگان (6)؛ محبتهاي فراموش نشدني

نوید شاهد: يك جانبازي كه از ناحيهْ‌ پا مجروح بود، ‌زياد زجر مي كشيد. به گونه اي بود كه خطر تهديدش مي كرد كه پايش را قطع كنند. خيلي زجر مي كشيد. ايشان مي خواست آزاد شود. به هر صورتي كه بود خودش را رساند پشت پنجرهْ‌ ما. گريه مي كرد:"حاجي!‌ فلاني(اسمش را فررموش كرده ام) اين قدر به من محبت كرده كه اگر مادر بود خسته مي شد،‌ ولي اين خسته نشد و محال بود برادر تني اينقدر به من خدمت كند.

«حماسه های ناگفته» اسیران از زبان سید آزادگان (5)؛ ايثارگران گمنام

نوید شاهد: من يادم هست كه يك نفر حتي مقيد بود كه در شب سرفه هم نكنند و اگر سرفه اش مي گرفت دستش را جوري مي گرفت جلوي دهانش كه با صداي سرفهْ‌ او مبادا كسي بيدار شود. تا اين اندازه برادران ما نسبت به هم احساس خيرخواهي داشتند.

«حماسه های ناگفته» اسیران از زبان سید آزادگان (4)؛ رشد فضیلت ها

نوید شاهد: هر چه اسارت طولاني تر مي شد به جاي اينكه ناهنجاريها بيشتر شود و صبر و تحمل كمتر شود و اسارت و نگرانيهاي روحي بيشتري به بار بياورد ،‌انسان مي ديد كه درست،‌ عكس اين مسأله پيش مي آمد. همان طور كه صليب گفته بود:"ما تعجب مي كنيم هر چه اسارت طولاني تر مي شود آرامش شما بيشتر و نگرانيهاي شما در اسارت كمتر مي شود.

«حماسه های ناگفته» اسیران از زبان سید آزادگان (3)؛ پيرمردي شجاع و لايق شهادت

نوید شاهد: عصر بود كه صداري سوت آمار زده شد. دستهْ‌پنجاه نفري ما به صف ايستاده بودند. چند افسر عراقي از روي ليست نام بچه را مي خواندند و بعد از شناسايي مختصر:"سب الامام"!! فقط همين يك جمله را مي خواستند:" به امام توهين كنيد تا از شكنجه در امان بمانيد."

«حماسه های ناگفته» اسیران از زبان سید آزادگان (1)؛ شرمنده محبت

نوید شاهد: يكي از كساني كه به اسارات داشمن درآمده بود فردي بود لاابالي و بي بندوبار كه شايد در تمام طول عمرش اهل نماز خواندن هم نبود و از اخراجيهاي ارتش در زمان طاغوت بود؛‌ يعني در زمان طاغوت، ‌او را به خاطر ضعف هاي اخلاقي كه داشت اخراج كرده بودند. بعد از پيروزي انقلاب هم اهل اينكه به ارتش بازگردد نبود‌.

معرفی تعدادی از آزادگان شیراز (1)

آزادگان ، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجه های مزدوران بعث هراسی به خود راه ندادند...

زندگي نامه جانباز آزاده ، شهيد حسن رسته من

وقتي او را ديدم ، سالها پير شده بود ، آثار شکنجه در ظاهر و رفتار او مشهود بود

خاطره ای از آزاده سرافراز شمسي بهرامي/آزاده زن

به نگهبان گفتيم اين جا موش داره ما را اذيت مي کنه باعث بيماري مي شه کفش هايمان را خورده ولي اون گفت...
به مناسبت سالروز ورود آزادگان

از اسارت با بدن مجروح تا رسم مهمان نوازی عراقی ها

لحظه لحظه های اسارت در بند رژیم بعث با عبور از تونل سهمگین، زدن های بی شرمانه، تا کتف زیر خاک زدن در زیرآفتاب و... همه رسم مهمان نوازی عراقی های از اسرای ایرانی همچون سید ربیع سیادت پور بود.

آزادگان در دوران اسارت به الماس‌های درخشان تبدیل شدند

سلیمانی با اشاره به اینکه از دیگر افتخارات آزادگان ما ولایت‌مداری و پیوند قلبی آنان با ولایت و رهبری است،
گفتگو با آزاده سرافراز محرم ولدخانی

ما تنها افتخارمان آن بود که ادامه دهنده کربلائیان بودیم

حدود دو نیم شب بود که درب آسایشگاه باز شد و دوستان برای رفتن به کربلا دست از پا نمی شناختند. بالاخره انتظار بسر رسید و ماشینها به داخل اردوگاه آمدند و ما را سوار کردند و بسوی میعادگاه عشق عازم شدیم.
سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی

خاطرات آزاده سرافراز «اکبر قنبری»

نوید شاهد از کرج : در خلال يكي از اين رفت و آمدها به جهت برطرف ساختن مايحتاج و گرفتن حمام اين شهر و پايگاه در رفت و آمد بوديم كه كمين كموله و دمكرات قرار گرفتيم..
برنامه های سالروز ورود آزادگان

اعلام برنامه‌های سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی استان اصفهان

زادگان عزیز هنگام ورود به کشور در مواجهه با دو رویداد اندوهگین شدند، یکی رحلت جانگداز بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) و دوم شهادت و مفقود بودن پیکر برخی از همرزمان خود خصوصا یارانی که در سخت‌ترین شرایط اسارت به شهادت رسیده بودند.

آزادگان دربنداسارت هم سرودآزادگی سردادند

محمد سلیمانی در جلسه برنامه‌ریزی سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی که با حضور نمایندگان ادارات در بنیاد شهید کردستان برگزار شد، اظهار داشت:.........
ویژه برنامه های سالروز ورود آزادگان

هماهنگی و برنامه ریزی پاسداشت 26 مرداد ماه سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی

ارائه برنامه ها ومراسمها واقدامهای فرهنگی وتبلیغی جهت نکوداشت ورود آزادگان از جمله برنامه های صدا وسیما،مطبوعات،شهرداری وبنیاد شهید و....
برگی از خاطرات آزاده شهید خلیل فاتح

رزمنده ای که هیچ گاه تن به اسارت نداد

مرحوم حجت الاسلام ابو ترابی نماینده سابق مقام معظم رهبری در امور آزادگان شهدا بسیارند ، همه مایه عزت و افتخارند ولی این شهید آزاده که مدتی در اسارت درخدمتشان بودیم ، شهید خلیل فاتحی ، گل سر سبد شهدا بود ...
طراحی و تولید: ایران سامانه