نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - حسن آباد
عکس نوشت شهید "حسن شاهسون"
شهید «حسن شاهسون» در وصیت نامه خود آورده است: برادران و خواهران، اگر در راه مکتب و هدفم این جسم گناهکارم در آتش بسوزد یا استخوانهایم در زیر چرخش زنجیر تانکها خرد شود افتخار می کنم چرا که شهید زنده و جاوید است.
کد خبر: ۴۶۶۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۸

شهید "حسن شاهسون" در دوران حضور در جبهه نامه هایی برای خانواده اش نوشته است که برای اولین بار در سایت نوید شاهد منتشر می شود.
کد خبر: ۴۶۶۲۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۸

حسن باقرى - فرزند رمضان - در بيستم آذرماه سال 1343 در روستاى رقّه از توابع شهرستان فردوس به دنيا آمد. در مقايسه با كودكان ديگر فعّال و پر جنب و جوش بود. دوران ابتدايى را در دبستان 22 بهمن روستاى رقّه گذراند.
کد خبر: ۴۶۶۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۳

شهید "علی حسن یوسفی" در وصیت نامه اش خطاب به همسرش می گوید: همسرم یقین داشته باش و به فرزندانم یادآوری کن ، اسلام برای من بسیار با ارزش است و دفاع از اسلام و قرآن مهمترین وظیفه من و مسلمانان جهان است.
کد خبر: ۴۶۶۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۸

اشرف تاجیک رنجبر متولی حسینیه شهید به نام «حسن خراسانی» گفت: ما در این حسینیه میانگین بین چهل تا پنجاه خانم آموزش روخوانی، قرائت، تفسیر و مفاهیم را می دهیم که اکثراً در مسابقات شهرستانی و استانی مقام کسب کرده اند.
کد خبر: ۴۶۶۲۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۷

با آغاز تجاوز آشکار عراق به مرز‌های گلگون کشورمان شهید "جانعلی حسن پور" کوله بار سفر را بست و عازم دیارعاشقان و عارفان شد. آرزو داشت در راه اسلام ، امام خمینی و برای مردم کاری انجام دهد و همیشه عاشق شهادت بود و در این راه جان عزیزش را فدا کرد.
کد خبر: ۴۶۶۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۳

همزمان با سالروز شهادت شهید "علی فلاح‌فریدی"، پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین گزارش تصویری از این شهید بزرگوار را منتشر کرد.
کد خبر: ۴۶۶۰۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۳

نمایش «غراب شیطان» به کارگردانی حسن سبحانی از شهرستان میناب در هرمزگان به بیست و دومین جشنواره تئاتر ملی فتح خرمشهر راه یافت.
کد خبر: ۴۶۶۰۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۳

مسئولین شهرستان کوهبنان با خانواده شهیدان «نجف کاظمی» و «حسن محسن بیگی» دیدار و گفتگو کردند.
کد خبر: ۴۶۶۰۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۲

شهید «حسن محمدی کمال آبادی« در وصیت نامه خود نوشت: هیچ گاه از یاد خدا غافل نشوید که یاد خدا آرام بخش دل هاست، نماز اول وقت را ترک نکنید.
کد خبر: ۴۶۶۰۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۲

این ویژه نامه به معرفی زندگی نامه، آلبوم تصاویر و خاطرات شهید امام دوست می پردازد.
کد خبر: ۴۶۵۹۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۲

توصیه‌ی شهید "حسن خمسه‌ای":
در بخشی از وصیت‌نامه شهید "حسن خمسه‌ای" می‌خوانیم: قرآن را زیاد بخوانید و به آن عمل کنید و به فرزندان‌تان نیز بیاموزید تا رستگار شوید...
کد خبر: ۴۶۵۹۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۲

کتاب شعر "دریا لباس خاکی من بود" به قلم حسن یعقوبی منتشر شد.
کد خبر: ۴۶۵۹۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۲

«شاهين كوهستان» داستان واره اي درباره شهيد حسن آبشناسان به همت انتشارات عقيدتي سياسي ارتش در راستاي معرفي اين شهيد والامقام منتشر شده است.
کد خبر: ۴۶۵۹۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۱

«روشن تر از آبي » داستان زندگي، رزم و شهادت سرهنگ حسن آبشناسان است. اين كتاب به كوشش فرزام شيرزادي گردآوري و تدوين شد و در سال 1381 توسط انتشارات نشر شاهد به چاپ رسيد.
کد خبر: ۴۶۵۹۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۱

« نيمه پنهان ماه 12» روايت زندگي و خاطرات شهيد آبشناسان است كه از زبان همسرش بيان شده است. اين كتاب به كوشش مرجان فولادوند گردآوري و تدوين شد و در سال 1386 توسط انتشارات روايت فتح در77 صفحه به چاپ رسيد.
کد خبر: ۴۶۵۹۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۹

«مردان دشت نور» مجموعه خاطرات فرماندهان رشيد نيروي زميني ارتش، امير سرلشكر «شهيد حسن آبشناسان»، «شهيد حسن اقارب پرست»، «شهيد مسعود منفرد نياكي» است.
کد خبر: ۴۶۵۹۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۴

«شير صحرا» زندگينامه امير سرلشكر شهيد حسن آبشناسان است. وي از جمله انسان هاي گمنام و ناشناخته اي بود كه سختي هاي جنگ و درس هاي آن، همانند صيقل به درخشندگي و شفافيت گوهر وجودي او افزود.
کد خبر: ۴۶۵۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

شهید «حسن ابوالقاسمی» می نویسد: اگر بخواهند ایران عزیزم را به آتش کشند و دگرگون سازند کور خوانده اند باید از دریای خون شهیدان رد بشوند و در خون آنان شناور شوند ولی میداند خون شهیدان آنها را غرق خواهد کرد.
کد خبر: ۴۶۵۹۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۱

آخرين باري كه آمد تب داشت، منتظرش نبوديم، بنا نبود بيايد مرخصي،رفته بوديم منزل پدرم. روي پله ها بودم كه ديدم حسن آمد، لباس كرم رنگ ارتشي پوشيده بود، از خوشحالي به هوا پريدم و صورتش را بوسيدم، ته ريش داشت ،داغ بود ولي از خوشحالي نفهميدم،گفتم: چطور اومدي؟ با چي اومدي؟ گفت: پريدم پشت وانت و يك راست آمدم خانه.
کد خبر: ۴۶۵۹۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶