شهدای البرز

navideshahed.com

برچسب ها - شهدای البرز
دکتر علی محمدیان، سرپرست معاونت فرهنگی و آموزشی، از برگزاری مسابقه کتابخوانی با عنوان "پسر خرمشهر" با محوریت زندگی و مبارزات شهید سید محمدعلی جهان‌آرا خبر داد.
کد خبر: ۵۹۲۵۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۰

وصیت یک نوجوان بسیجی:
شهید «حسینعلی  یساولی شراهی» از شهدای دوران دفاع مقدس، "۲۰ سال داشت؛ سنی که بسیاری امروز درگیر انتخاب رشته یا خرید موبایلند... اما او نگران بود دوچرخه‌اش به دست یتیمان برسد و مشتش از تابوت بیرون بزند تا دشمن بداند: «ما زنده‌ایم!». شهید حسینعلی یساولی شراهی، نوجوانی که وصیتش، آیینه تمام‌نمای یک امت حزب‌اللهی است..."
کد خبر: ۵۹۲۵۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۱۰

مراسم بزرگداشت شهدای جوادآباد و شهیدان امنیتی استان البرز، دوشنبه ۱۲ خردادماه همزمان با اقامه نماز مغرب و عشا در مسجد امام رضا(ع) کرج برگزار خواهد شد. حجت‌الاسلام والمسلمین محمدصادق جوشقانی، رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فرماندهی نیروی انتظامی استان البرز به عنوان سخنران اصلی این مراسم حضور خواهد داشت و حاج رحمان نوازانی و کربلایی رضا الیاسی مداحی این یادواره را بر عهده دارند.
کد خبر: ۵۹۲۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۷

گفت‌وگو با مادر سردار شهید «حسن حیدری»:
صفیه حیدری مادر شهید حسن حیدری در گفت‌گو با نوید شاهد البرز می‌گوید: «او یکی از اولین رزمندگانی بود که در سوم خرداد ۱۳۶۱ به مسجد جامع خرمشهر رسید، اما هرگز خود را پرچم‌دار آن لحظه تاریخی ننامید.» شهید حسن حیدری، بسیجی گمنامی که در ۲۱ سالگی به آرزویش رسید و پیکر پاکش را نیز طبق وصیت، کنار امامزاده خور آرام گرفت. حالا مادرش از روزهایی می‌گوید که حسنِ کودک را با چادر به پشت می‌بست تا زمین نخورد، غافل از اینکه روزی همان پسر، پرچم‌دار استوار میهن خواهد شد...
کد خبر: ۵۹۲۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۸

گفت‌وگو با مادر سردار شهید «حسن حیدری»:
صفیه حیدری مادر شهید حسن حیدری در گفت‌گو با نوید شاهد البرز می‌گوید: «او یکی از اولین رزمندگانی بود که در سوم خرداد ۱۳۶۱ به مسجد جامع خرمشهر رسید، اما هرگز خود را پرچم‌دار آن لحظه تاریخی ننامید.» شهید حسن حیدری، بسیجی گمنامی که در ۲۱ سالگی به آرزویش رسید و پیکر پاکش را نیز طبق وصیت، کنار امامزاده خور آرام گرفت. حالا مادرش از روزهایی می‌گوید که حسنِ کودک را با چادر به پشت می‌بست تا زمین نخورد، غافل از اینکه روزی همان پسر، پرچم‌دار استوار میهن خواهد شد...
کد خبر: ۵۹۲۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۸

گفت‌وگو با مادر سردار شهید «حسن حیدری»:
صفیه حیدری مادر شهید حسن حیدری در گفت‌گو با نوید شاهد البرز می‌گوید: «او یکی از اولین رزمندگانی بود که در سوم خرداد ۱۳۶۱ به مسجد جامع خرمشهر رسید، اما هرگز خود را پرچم‌دار آن لحظه تاریخی ننامید.» شهید حسن حیدری، بسیجی گمنامی که در ۲۱ سالگی به آرزویش رسید و پیکر پاکش را نیز طبق وصیت، کنار امامزاده خور آرام گرفت. حالا مادرش از روزهایی می‌گوید که حسنِ کودک را با چادر به پشت می‌بست تا زمین نخورد، غافل از اینکه روزی همان پسر، پرچم‌دار استوار میهن خواهد شد...
کد خبر: ۵۹۲۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۸

گفت‌وگو با مادر سردار شهید «حسن حیدری»:
صفیه حیدری مادر شهید حسن حیدری در گفت‌گو با نوید شاهد البرز می‌گوید: «او یکی از اولین رزمندگانی بود که در سوم خرداد ۱۳۶۱ به مسجد جامع خرمشهر رسید، اما هرگز خود را پرچم‌دار آن لحظه تاریخی ننامید.» شهید حسن حیدری، بسیجی گمنامی که در ۲۱ سالگی به آرزویش رسید و پیکر پاکش را نیز طبق وصیت، کنار امامزاده خور آرام گرفت. حالا مادرش از روزهایی می‌گوید که حسنِ کودک را با چادر به پشت می‌بست تا زمین نخورد، غافل از اینکه روزی همان پسر، پرچم‌دار استوار میهن خواهد شد...
کد خبر: ۵۹۲۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۸

گفت‌وگو با مادر سردار شهید «حسن حیدری»:
صفیه حیدری مادر شهید حسن حیدری در گفت‌گو با نوید شاهد البرز می‌گوید: «او یکی از اولین رزمندگانی بود که در سوم خرداد ۱۳۶۱ به مسجد جامع خرمشهر رسید اما هرگز خود را پرچم‌دار آن لحظه تاریخی ننامید.» شهید حسن حیدری، بسیجی گمنامی که در ۲۱ سالگی به آرزویش رسید و پیکر پاکش نیز طبق وصیت، کنار امامزاده خور آرام گرفت. حالا مادرش از روزهایی می‌گوید که حسنِ کودک را با چادر به پشت می‌بست تا زمین نخورد، غافل از اینکه روزی همان پسر، پرچم‌دار استوار میهن خواهد شد.
کد خبر: ۵۹۲۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۸

گفت‌وگو با مادر سردار شهید «حسن حیدری»:
صفیه حیدری مادر شهید حسن حیدری در گفت‌گو با نوید شاهد البرز می‌گوید: «او یکی از اولین رزمندگانی بود که در سوم خرداد ۱۳۶۱ به مسجد جامع خرمشهر رسید اما هرگز خود را پرچم‌دار آن لحظه تاریخی ننامید.» شهید حسن حیدری، بسیجی گمنامی که در ۲۱ سالگی به آرزویش رسید و پیکر پاکش نیز طبق وصیت، کنار امامزاده خور آرام گرفت. حالا مادرش از روزهایی می‌گوید که حسنِ کودک را با چادر به پشت می‌بست تا زمین نخورد، غافل از اینکه روزی همان پسر، پرچم‌دار استوار میهن خواهد شد.
کد خبر: ۵۹۲۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۸

گفت‌وگو با مادر سردار شهید «حسن حیدری»:
صفیه حیدری مادر شهید حسن حیدری در گفت‌گو با نوید شاهد البرز می‌گوید: «او یکی از اولین رزمندگانی بود که در سوم خرداد ۱۳۶۱ به مسجد جامع خرمشهر رسید اما هرگز خود را پرچم‌دار آن لحظه تاریخی ننامید.» شهید حسن حیدری، بسیجی گمنامی که در ۲۱ سالگی به آرزویش رسید و پیکر پاکش نیز طبق وصیت، کنار امامزاده خور آرام گرفت. حالا مادرش از روزهایی می‌گوید که حسنِ کودک را با چادر به پشت می‌بست تا زمین نخورد، غافل از اینکه روزی همان پسر، پرچم‌دار استوار میهن خواهد شد.
کد خبر: ۵۹۲۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۸

سرپرست اداره آموزش و نخبگان شاهد و ایثارگر استان البرز از خانواده‌های شاهد و ایثارگر دعوت کرد تا با توجه به زمان‌بندی و اولویت‌های ایثارگری نسبت به پیش ثبت‌نام دانش‌آموزان اقدام کنند.
کد خبر: ۵۹۲۳۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

گفت‌وگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سال‌ها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینه‌ای مالامال از افتخار روایت می‌کند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیت‌المقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسه‌آفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما می‌رویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفه‌های آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم می‌کند.
کد خبر: ۵۹۲۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۶