نابسامانی مردم سیستان و بلوچستان را میدانست
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان،شهید محمود پهلوان، پانزدهم اسفند۱۳۳۱، در خانوادهای مذهبی در زاهدان بدنیا آمد. پدرش دادخدا، کارمند ارتش بود و مادرش سکینه نام داشت . او دوران دبستان را در دبستان آل نظر سر آسیاب کرمان سپری و مدرک ششم ابتدائی را در مدرسه ابن سینای زاهدان دریافت کرد او تا سال سوم دبیرستان را در مشهد گذراند و مدرک دیپلم ریاضی را با رتبه اول در دبیرستان امام خمینی (مهران) اخذ و سپس در کنکور سراسری مشهد شرکت نموده و در رشته برق در دانشگاه فنی مشهد قبول و مشغول به تحصيل گرديد.
او که خود در کودکی دوران رشد فقر و فلاکت را به عین دیده و ظلم و ستم رژیم ستم شاهی و زورگویی خوانین و عمال آن را در منطقه با پوست و گوشت خود حس کرده بود و از نابسامانی جامعه ایران بخصوص مردم سیستان و بلوچستان اطلاع داشت از همان زمان در درون خود می خروشید و می جوشید و با دلی از غصه و پر از درد نظاره گر نقش بازیگر تاریخ بود و منتظر فرصت تا این نقش کریه را از صحنه نمایش تاریخ بزداید یا خود را در آتشدان این معرکه بیافکند و در راه این مردم محروم و رنج دیده فدا گرداند بسوزد و خاکستر گردد تا شاید خاکستر او تبسم دلنوازی گردد که جام هوشیاری و برپا خواستن علیه ظلم را در کالبد مرده این مردم بدمد و آنان برخیزند و خشم خود را بر سر طاغوتیان فروریزند و شانه های خود را زیر بار طاقت فرسای تحت حکومت جلادان خارج نموده و آنان را سرنگون نمایند و خود بر عهده گیرنده سرنوشت خود باشند.
او با این رویا دلخوش بود تا وارد دوران تازه ای از زندگی خود گردید و با ورود به دانشگاه فنی مشهد فصل نوینی از آگاهی و مبارزه و تحقق بخشیدن به آرمان خود را آغاز نمود و بیتاب و پرالتهاب گویی که اصلا آیندهای برای خویش قائل نیست زندگی به معنای علم کلمه برای او معنای خارجی ندارد. بمحض رسیدن به محیط باز دانشگاه همچون دانهای که زمینه رشدش را مستعد یافته باشد شروع به جوانه زدن کرد رشد نمود شاخه داد برگ داد و سپس ثمر.
او همچنان در دانشگاه به فعالیت مشغول بود مطالعه کتب اسلامی بحث و مباحثه، مبارزه، جنگ و گریز زندگی مخفی و بالاخره پس از سه سال (سال سوم دانشگاه) توسط عمال ساواک اسرائیلی شاه جنایتکار دستگیر و راهی زندان گردید او در زندان مردانه مبارزه کرد و از آرمان برحق خویش دفاع نمود او خود را همچون یاران صدیق امام حسین(ع) می پنداشت و شهادت را حق مسلم خویش.
او در زندان بدترین و صبوعانهترین شکنجهها را تحمل نمود وقتی برای آخرین بار جهت بازجوئی او را نزد نصیری ملعون بردند او باز نیز همچنان محکم و استوار از آرمان و عقیده خود دفاع نموده و به نصیری میگوید شما همه از بزرگ و کوچک از نسل یزید هستید و راه ما راه امام حسین ابن علی(ع) است آرزوی شهادت را داریم و ما چون بیگناه به مسلخگاه شهادت خواهیم رفت افسوس که دستهایم در غل و زنجیر اسارت شماست والا عزت و مردانگی را به شما نشان میدادم و هم اکنون با این حال با شهادت خود لرزه بر اندام لرزان شما خواهم انداخت.
او اعدام گشت و همچنان که آرزویش بود در صف طویل شهدای انقلاب حسین(ع) قرار گرفت تنها وصیت او این بود که شهادت مرا بعد از نماز شب به پدرم تبریک بگویید و به او سفارش کنید در غم از دست رفتن من نگرید زیرا که ما شهیدیم. و اما خصلت و راه او، محمود با توجه به بافت جامعه و خانواده خود اسلام را با تک تک سلولهایش حس کرده بود و با رسیدن به سن بلوغ و رشد فکری از آنچنان اسلام ناب خالصی برخوردار گشت که حتی حاضر شد در راه آن بی مهابا جان خود را فدا نماید او اسلام را بعنوان یک مکتب پیشتاز و پیشرو در تمام ابعاد اعم از سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، روحانی قبول داشت و در بازجوئی که ساواک از منزل وی کرد این مدارک جرم بدست آمد.
كتب آیت الله مطهری ، تعریف ناصر مکارم شیرازی، سید قطب، مقالاتی از مکتب اسلام و كتب جلال آل احمد ، كتاب سردار جنگل. تاریخ تشكيل اسرائیل، آتش و خون، وعده های سرخ، ميراث خوار استعمار، فلسفه رئاليسم، كتب معلم شهيد دكتر علی شریعتی.
گفتنی است: وی در تاریخ چهارم مرداد1354، در زندان اوین تهران توسط عوامل رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید. مزار او در بهشت مصطفی شهرستان زاهدان واقع است.