تا جان در بدن دارید مطیع فرمان امام باشید
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید غلام کیقبادی یکم دی ۱۳۲۸، در شهرستان زابل به دنیا آمد. پدرش رضا و مادرش شهربانو نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. استوار دوم ارتش بود. سال 1355 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و پنج دختر شد. یازدهم آبان 1365، در اطراف فرودگاه زاهدان بر اثر سانحه هوایی سقوط هواپیمای سی 130 ارتش به شهادت رسید. مزار وی در بهشت مصطفی شهرستان زاهدان قرار دارد.
در فرازی از وصیت نامه این شهید آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
"یا ایها الذين آمنوا استعينوا بالصبر والصلاه إن الله مع الصابرين ولا تقولوا لمن یقتل فی سبيل الله أموات بل أحياء ولكن لا تشعرون"
ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز یاری بجویید به راستی خدا یاور صابران است و به کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده نگویید بلکه زنده اند ولی شما درک نمی کنید.
پس از ستایش خداوند سبحان و درود بر رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، بالاخص حضرت مهدی (عج) منجی انسانها و نایب برحقش امام خمینی و با سلام و درود به خانواده های معظم شهدا و مفقودین و اسرا و امت شهیدپرور و رزمندگان پرتوان اسلام که با پیروی از رهنمودهای امام عزیز و با قدرت ایمان به الله پوزه تمام جنایت کاران و زورگویان را به خاک مالیدند.
بنده حقیر استوار دوم غلام کیقبادی پیامی به امت شهید پرور دارم. ای امت شهید پرور تا جان در بدن دارید مطیع فرمان امام باشید و به عنوان وصیت سخنی دارم با مادر عزیزم: از تو می خواهم مادر جان صبر داشته باش و به زندگی خود ادامه بده. مادر جان شما باید خوشحال باشید که خداوند سعادت شهادت را نصیب فرزندتان کرده است. از شما میخواهم که تنها خواهرم را با شناخت به معارف اسلامی همانطوری که آشناست، آشناتر تربیت کن و به او بیاموز که زینب وار با حفظ سنگرش، یعنی حجاب، راه برادرش را ادامه دهد.
پدر عزیزم مرا ببخشید اگر نتوانستم آنطوری که باید و شاید وظیفه فرزندی را به جای آورم و در ایام پیری عصای دست شما باشم، به هر حال از شما و مادرم و برادرانم تقاضای حلالیت دارم.
همسر عزیزم شهادت این واژه وصف ناکردنی این رمز پیروزی و این برگزیده ترین و پرافتخارترین راه سربازی را با دلی مملو از عشق به وطن انتخاب می کنم میروم تا خط سرخ شهادت را رنگین تر کنم میروم تا سر ببازم.
ای خدای یگانه مرا به سوی خودت فراخوان. خدایا شاهد باش که از تمام مظاهر مادی و از تمامی عشق های دنیوی دل بریدم تا به تو بپیوندم. خدایا شاهد باش به عشق تو در راه تو حرکت کردم و اینکه فقط رسیدن به تو را انتظار دارم.
خدایا من خواهان شهادتم اما نه به آن معنی که از دنیا و زندگی خسته شده ام. می خواهم با رنج کشیدن در راه تو و ریختن خونم به خاطر تو ذرهای از گناهانم پاک گردد.
خدایا درخت نوپای انقلاب تشنه خون است میخواهم شهید شوم تا اگر در زنده بودنم موجب رشد دیگران نشده ام، خونم بتواند در آبیاری این نهال سهمی داشته باشد. خدایا سختی ها را از دوشم بردار و شهادت را نصیبم کن.
همسر عزیزم، پدر و مادر عزیزم، برادران و خواهر عزیزم از شما می خواهم که هرچه بیشتر، استوارتر و مقاومتر شوید به جای مجلس ختم برایم جشن بگیرید تا دشمن گریه کند، امام را دعا کنید و نمازهای جماعت را هرچه باشکوهتر برگزار کنید و در راه اسلام از هیچ کاری دریغ نکنید.
دوستان و همکاران خوبم هر چند که دوست و همکار خوبی برای شما نبودم، ولی از شما عاجزانه تقاضا میکنم که امت رنجیده ایران را هرگز فراموش نکنید. همسرم فرزندانم را به راه امت راست به راه اصیل اسلام راهنمایی کن و در کلاس هایی که در حوزه علمیه تشکیل می شود جهت فراخواندن قرآن و دروس مذهبی تشویق کن.
همسرم من را ببخش چون زندگی پستی و بلندی دارد، اگر در طول زندگی از من ناراحت شدید من را ببخش و اگر شهید شدم، لباس مشکی برای من نپوش بچه ها را همیشه وادار کن تا قرآن بخوانند و نماز شب بخوانند. همسرم اگر من شهید شدم و جنازه ام پیدا شد، مرا در گلزار بهشت مصطفی زاهدان دفن کن.
در خاتمه اگر پدر و مادر، برادرانم و خواهرم و همسرم و کلیه فامیل از من کوچک ترین ناراحتی دیده اید، به خوبی خودتان ببخشید. دیگر عرضی ندارم همه ی شما را به خدای سبحان می سپارم.