برادر شهید «محمود نخعی مقدم» نقل می‌کند: ((تمام وجودم در صحنه نبرد است این‌جا برایم زندان است، اسیر هستم.)) در ادامه گوشه‌ای از خاطرات این شهید گرانقدر را می‌خوانیم.

به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید «محمود نخعی مقدم»  یکم مهرماه 1337 در زابل متولد شد پدرش«غلامعلی» نام داشت، با شروع جنگ تحمیلی از طریق بسیج به تیپ دو لشکر 41 ثارالله پیوست، پس از چندین مرحله اعزام و مجروحیت سرانجام نهم فروردین 1362 در خوزستان در طی عملیات خیبر به فیض شهادت نایل گردید.

بصیرت در کلام شهید«محمدعلی نخعی مقدم»

«محمود نخعی مقدم»:

شهید«محمدعلی نخعی مقدم» فردی بسیار خوش اخلاق و بخشنده بود همواره حواسش به نیازمند بود، به خوبی به یاد می‌آورم فردی اوضاع مالی خوبی نداشت و قصد فروش موتورش را داشت، شهید با آگاهی از این موضوع حاضر شد دوبرابر قیمت موتور را به او پرداخت کند تا گره از زندگی آن شخص باز کند.

«محمد علی» بزرگتر از من بود، با اوج‌گیری انقلاب و شروع مبارزات خیابانی به خیل عظیم مردم انقلابی پیوست.در جریان حمله به مسجد حکیم بود که همراه با مردم برای ساختن سنگر به بام مسجد رفت تا در مقابل هجوم طاغوتیان از مسجد دفاع کند.

در طول مبارزات انقلابی با فداکاری به مبارزه پرداخت، با وجود سختی‌ها و تحمل فشارها هرگز خسته نشد و در مسیرش همواره ثابت قدم بود.

بعد از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی بسیار فعال و پرشور در تمامی صحنه‌ها حضور داشت، حتی در طرح‌های برق‌رسانی به مناطق محروم شرکت داشت.

با شروع جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد. در عملیات کربلای چهار از ناحیه دست مجروح شد و برای بهتر شدن حالش به زابل بازگشت. چند روزی در فکر بود، جویای حالش شدم،

شهید به من گفت: تمام وجودم در صحنه نبرد است این‌جا برایم زندان است، اسیر هستم. پر از دروغ و ریاست اما جبهه جز اخلاص، شهادت، شهامت و پیروزی بر نفس نیست.

سرانجام نهم فروردین 1363 در عملیات خیبر بر اثر اصابت ترکش در جزیره مجنون به فیض شهادت نایل آمد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده