زندگینامه شهید «حسین سالارزایی» از شهدای مدافع وطن نیروی انتظامی که در آذر1342 متولد و در نهم اسفند 1380 در طی درگیری با اشرار به فیض شهادت نائل گردید در سال‌روز شهادتش منتشر شد.

به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید «حسین سالارزایی» 14 آذر ماه 1342 در روستای گل بیک شهرستان هیرمند در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستا سپری نمود و جهت ادامه ی تحصیل به شهرستان زابل و از آنجا به شهرستان زاهدان مهاجرت نمود.

زندگینامه شهید مدافع وطن شهید «حسین سالارزایی» منتشر شد

پس از اخذ مدرک دیپلم در رشته ی اقتصاد، رهسپار خدمت مقدس سربازی شد. و در اثنای دوره سربازی ازدواج کرد. تاریخ اتمام سربازی اش مصادف بود با اولین سال‌های جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر علیه کشور عزیزمان ایران. علی رغم علاقه‌ی قلبی‌اش جهت حضور در جبهه‌های حق علیه باطل، حضور در جبهه ی دیگری نیز احساس می‌شد و آن برقراری و حفظ نظم و امنیت مرزهای شرقی کشور از جمله شهر مرزی و حساس هیرمند بود، بر همین منوال جهت تحقق بخشیدن به این امر مهم بلافاصله پس از اتمام سربازی به عضویت کمیته انقلاب اسلامی در‌آمد و در جهت انجام وظیفه خود از هیچ کاری دریغ ننمود. پس از اتمام جنگ و ، به عنوان پاسدار در نیروی انتظامی در رسته مواد مخدر مشغول به فعالیت شد.

در اوایل ده هفتاد به شهرستان ایرانشهر و روستاهای اطراف آن اعزام شد. پس از سپری نمودن 5 سال در این شهرستان سرانجام در سال 1376 به شهرستان زاهدان اعزام شد و در قسمت‌ها و پست‌های مختلف نیروهای مسلح انجام وظیفه نمود. در سال 1378 به سبب احساس نیازی که شهید به حفظ نظم و امنیت در آن روزگار آشفته‌ی شهرستان زاهدان می‌نمود. به در خواست خودش در یگان امداد مشغول به کار شد. و سرانجام در زمستان 1380 در حین گشت زنی با اشرار مسلح درگیر و به درجه رفیع شهادت نائل می‌شود.

همسر شهید «حسین سالارزایی» از روزهای پایانی این شهید بزرگوار می‌گوید؛ اخلاقش بسیار خوب بود، همسرم رفتاری پر از مهر و محبت داشت، بسیار آرام و متین بود، هیچ‌ وقت آزارش به خلق خدا نرسیده بود.

خواب شهادتش را دیده بود، او می‌دانست که چه چگونه به شهادت می‌رسد، قبل از شهداتش خواب دیده بود، با اشرار درگیر شده بود و بر پایش مجروح شده، و در حال گفتن شهادتین است.

روز شهداتش نیز نگاهش متفاوت بود، فرزندانمان را در آغوش گرفت و با هرکدام خداحافظی گرمی کرد، این‌گونه خداحافظی بسیار عجیب بود، به گونه‌ای من احساس کردم که قرار است اتفاق بدی بی‌افتد. به ما نگاه می‌کرد و فرزند کوچکمان که چندماه بیشتر نداشت را بغل کرد و بوسید.

بعد از شهادتش بسیار بی‌قرار بودم، شب بعد از شهادتش خواب دیدم، «حسین» بر روی مکانی مرتفع ایستاده و من خیلی بی‌تابی می‌کنم، نگاهی به پایین کردم و دسته گلی بزرگ دیدم، شهید بسیار خوش‌حال بود و به من گفت: نگران نباش، به فیض بزرگی رسیدم. دل من نیز با دیدن لبخند شهید آرام گرفت.

زندگینامه شهید مدافع وطن شهید «حسین سالارزایی» منتشر شد

روحش شاد و یادش گرامی باد.

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده