پسرم برای ما آرزوی زنده ماندن و برای خودش، آرزوی شهادت کرد
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید «غلامرسول حدادی» در دوم دیماه 1343 در روستای کچیان از توابع بخش پشت آب زابل در خانوادهای مذهبی و دوستدار اهل بیت (علیه السلام) متولد شد. پدرش فردی مومن و کشاورز بود که از این راه امرار معاش میکرد. دوران کودکی را در دامان مادری دلسوز و در جوار خانوادهای زحمتکش و پرتلاش رشد یافت. دوران ابتدایی را در همان روستای محل تولدش گذراند و به محض رسیدن به سن خدمت، عازم خدمت میشود و پس از طی دوره آموزشی، در زاهدان مشغول به خدمت شد. در طول دوران خدمت بارها برای دیدن خانواده و اقوام به روستا میآمد. سرانجام آبان 1364 در حین درگیری با اشرار به درجه شهادت نائل آمد.
در ادامه بخشی از مصاحبه با «خدیجه حدادی» مادر شهید بزرگوار تقدیم حضورتان میشود.
خودتان را معرفی کنید؟
مادر شهید: «خدیجه حدادی» هستم، مادر شهید امنیت «غلامرسول حدادی».
دوران کودکی شهید چگونه گذشت و شغل پدرش چه بود؟
مادر شهید: پدرش "رضا" فردی کشاورز بود، دوران کودکی را در روستای محل تولد در کنار پدر مشغول کشاورزی بود.
چگونگی رفتار شهید با والدین و اعضای خانواده توضیح دهید؟
مادر شهید: شهید همواره بهفکر خانواده بود، هیچ وقت به ما بیاحترامی نکرد، تا جایی که در توانش بود برای آسایش خانواده تلاش میکرد. تواضع خاصی در برابر پدرش و من داشت.
تحصیلات شهید در چه مقطعی بود؟
مادر شهید: دوران ابتدایی را در روستای محل تولدش گذراند و به دلیل فقدان امکانات آموزشی، پس از پایان دوره ابتدایی، نتوانست ادامه تحصیل بدهد. بسیار مشتاق فراگیری و کسب علم و دانش بود.
دوران خدمت شهید چگونه بود؟ و در کجا خدمت میکرد؟
مادر شهید: در سال 1363 به صورت داوطلبانه با عشق و علاقهای که به اسلام و نظام داشت، توسط نیروی انتظامی به خدمت اعزام شد. در پاسگاه انتظامی زاهدان درحال خدمت بود.
چگونگی شهادت «غلامرسول حدادی»، خبر شهادت را چه کسی به شما داد؟
مادر شهید: آبان 1364در منطقه رودماهی در درگیری با اشرار به همراه تعدادی از همرزمانش به درجه شهادت رسید. "محمد حدادی" برادر بزرگتر شهید که مشغول خدمت در سپاه زاهدان بود، برای ملاقت برادرش 2 ساعت مرخصی گرفته بود، به پاسگاه محل خدمت برادرش رفته بود، فرمانده پاسگاه برای سربازان جدید الورود سخنرانی میکرد. پس از پایان سخنرانی نزد فرمانده پاسگاه رفت و برای برادرش مرخصی گرفت.
«غلام رسول» پس از تحویل اسلحه و لوازم، آماده حرکت شده بود، در همین حین فرمانده پاسگاه اعلام کرد در منطقه رودماهی درگیری شده، و با تعدادی از رزمندها به محل درگیری رفت و به مبارزه با اشرار پرداخته سرانجام با اصابت تیر به همراه یارانش به درجه شهادت نائل آمد.
"محمد حدادی" پس از مدتی به پاسگاه برمیگردد و جویای برادر میشود، یکی از سربازان خبر شهادت را میدهد.
خصوصیات بارز اخلاقی شهید چه بود؟
مادر شهید: او جوانی مومن صادق، متین، پایبند به اصول اخلاقی و احکام بود، رفتار بسیار خوبی داشت، هیچ گاه عمل ناشایستی انجام نمیداد که ما را ناراحت کند. خوش برخورد و مسائل مذهبی علاقهمند بود، توجه ویژهای به نماز داشت و همواره اطرافیانش را به اجرای احکام دین به خصوص نماز تشویق میکرد. علاقهی خاصی به ائمه اطهار به خصوص امام حسین (علیه السلام) داشت، در تمامی مجالس عزاداری ابا عبد الله شرکت میکرد.
خاطرای در ذهن دارید از شهید بیان کنید؟
مادر شهید: در آخرین مرخصی که آمده بود همراه با برادرش به محل خدمت میرفتیم در مسیر راه در حال گفتوگو بودند، که شهید گفت: دفعه قبلی که در این مسیر بودم، با خودرو پاسگاه در حال گشتزنی بودیم، که ناگهان تصادف کردیم که احتمال شهادتمان زیاد بود اما همه دوستان نجات پیدا کرده. سپس شهید ادامه داد: شاء الله زنده باشید و شهید بشوم، شهادت افتخار است.
گفتگو از: سجاد سالاری
انتهای پیام/