پدرم در آرزوی شهادت بود
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید « منصور رنجبر نوری» فروردین 1337 در یکی از روستاهای زابل پای به عرضه گیتی نهاد. پدرش "عیسی" فردی کشاورز و مذهبی بود، درپی شهادت در جبهه حضور یافت و بارها مجروح شد، اردیبهشت 1354 ازدواج کرد و صاحب 5 فرزند شد، پس از پیروزی ایران در جنگ تحمیلی، کارمند فرماندار شد و سرانجام در آبان 1375 توسط اشرار در منزلش به درجه رفیع شهادت رسید و پیکر پاکش در روستای کرباسک زابل به خاک سپرده شد.
"فاطمه رنجبر نوری" دختر شهید روایت میکند:
ما در زاهدان تنها زندگی میکردیم و پدرم به جبهه رفته بود ، از پدرم بی خبر بودیم، روز و شب در فکر و خیال پدر میگذشت مادرم هنگام نماز دعا میکرد و نگران بود. خبری از زنده بودن یا شهید شدن پدرم نداشتیم، هر لحظه منتظر رسیدن خبری و یا نامهای از طرف پدرم بودیم، خبری که میتوانست کوه اندوه و غم خانواده را در هم شکند. یک روز درب منزل به صدا در آمد، دویدم و درب را باز کردم و پدرم را با دست و سر باند پیچی دیدم، بی اختیار شروع به گریه کردم، خوشحال از این که پدرم زنده است، ناراحت از این حالت او.
به طرف مادرم دویدم، مادرم مرا دید و از من پرسید چه شده؟ زبانم بند آمده بود و با دست به طرف درب اشاره کردم و پدرم وارد خانه شد.
تا چشم مادرم به پدرم افتاد و نگران شد و با تعجب پرسید: چه شده؟
پدرم گفت: چیزی نیست، یادگاری است
وقتی با تانکر در حال آبرسانی برای زرمندهها بودم، دشمن متوجه من شد و به طرف من تیراندازی کرد، بر اثر اصابت گلوله و ترکش ماشین حمل آب تعادلش را از دست داد و واژگون شد، من مجروح شدم .
تا مدتها ناراحت بود که چرا مثل بقیه رزمندهها شهید نشده. نیمه شب تا صبح کنار سجاده در حال راز و نیاز با خداوند بود و همواره میخواست تا در راه خداو حفظ دین شهید شود.
پدرم در آرزوی شهادت بود تا این که در سال 1375 به آرزوش رسید و شهید شیرین شهادت را نوشید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
انتهای پیام/