شهید «سعید ابراهیمی» خطاب به پدرش میگوید: ای پدر که ۱۹ سال است مرا با رنج و زحمت و با آن دستاان پینه بسته ات بزرگ کرده ای و در دوره ای که باید دست تو را گیرم و جبران زحماتت را بکنم ، برای دفاع از اسلام و قرآن به جبهه فرستدی. افتخار کن پسرت در راه خود خدا شهید شده است.
شهید «سعید ابراهیمی» در وصیتنامه خود می نویسد: من با کمال میل به جبهه این مکان مقدس این مکان عاشقان حسین (ع) آمده ام که تا به وظیفه شررعی خود جامه عمل بپوشانم تا شاید سربازی از سربازان حسین زمان خمینی باشم.
در دوران نوجوانی شهید ابراهیمی از مادر می پرسید، مادر قدم من بلند شده است یا نه ؟ مادر اوایل متوجه منظور سعید نمی شد، ولی بعدها فهمید سعید به خاطر رفتن به جبهه از مادر چنین سوال می کند.
شهید ابراهیمی در وصیت نامه خود از کرم و بخشش خدای خویش با او سخن گفته و فضلش را برای بخشش خود از بار گناه می طلبد. ایشان دنیا پرستی را نهی کرده و می گوید آنچه در انتها برای ما می ماند یک کفن و نامه اعمال ماست.