آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۷۱۸۰
۰۸:۰۶

۱۴۰۴/۰۵/۱۶
وصیت‌نامه شهید یارعلی سالاروند؛

آرزوی شهادتی چون شهدای کربلا

شهید یارعلی سالاروند در وصیت‌نامه روح‌نوازش، از آرزوی شهادتی با لب تشنه همچون حضرت علی‌اصغر(ع) می‌گوید و از خانواده می‌خواهد بر مرگش گریه نکنند، چرا که این "آرزوی هر رزمنده‌ای است". متن کامل این وصیت‌نامه که در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۶۵ نوشته شده را بخوانید.


به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید یارعلی سالاروند در هفتم مرداد ۱۳۴۶ در شهرستان الیگودرز در خانواده‌ای متدین و زحمت‌کش دیده به جهان گشود. دوران تحصیل را تا مقطع سیکل ادامه داد و با وجود سن کم، روحیه‌ای انقلابی و پرتلاش داشت. با آغاز جنگ تحمیلی، داوطلبانه به بسیج پیوست و برای دفاع از میهن اسلامی عازم جبهه‌های نبرد شد. او در عملیات‌های مختلف حضور یافت و سرانجام در سوم مرداد ۱۳۶۷، در منطقه شیله در خاک عراق، با اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیت‌نامه شهید یارعلی سالاروند؛ آرزوی شهادتی چون شهدای کربلا

پیکر پاک این شهید بزرگوار در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»

بار پروردگارا! ای عزیزترین عزیزان! ای صالحترین صالحان! ای بخشنده‌ترین بخشایندگان! ای کریم‌ترین کریمان! و ای رحم‌کننده‌ترین رحم‌کنندگان! گرچه می‌دانم که لایق شهادت نیستم، ولی تو کریمی، رحیمی، عزیزی، مهربانی، منزهی، یکتایی و من به تو حسن ظن دارم که مرا خواهی بخشید؛ ولی اگر شهادت نصیبم شد، دوست دارم به گونه‌ای باشد که سزاوار شهید است، چنان قطعه‌قطعه شوم که کسی مرا نشناسد؛ همان گونه که زینب(س)، حسین(ع) را نشناخت، و با لب تشنه جان سپارم؛ همان گونه که علی اصغر(ع) حسین(ع) جان سپرده!

ای معبود جهانیان! مرا عزتی ده که فردای محشر همراه با خانواده‌ام سربلند و مسرور باشم و در صف شهیدان کربلای حسین(ع) محشور شوم و چنان قدرتی ده که در لحظه شهادتم به یاد تو باشم و به دشمنان تو بفهمانم که اسلام حق است و بس. و بسیار تو را سپاسگزارم که لحظه مرگم را شهادت در راه خودت قرار دادی.

پدر و مادر عزیز و مهربانم، شما را می‌بوسم و مهرتان را هرگز از یاد نخواهم برد و وجودم از شماست و جان و تنم مرهون زحمت‌های شماست. بس منتها که بر من دارید و شرمسارم که هرگز نمی‌توانم چنانکه سزاوار است، سپاستان گزارم و شکر رنج‌هایتان را به جای آورم. امیدوارم که مرا حلال نمایید؛ هرچند که تاکنون فرزند مثمرثمری برای شما و جامعه اسلامی خود نبودم.

مادرم ای شمع پر فروغ زندگی من، افسوس که آخر دور از تو جان می‌سپارم؛ ولی این را بدان که در آخرین لحظه زندگی نیز بعد از خدا شما را به یاد دارم. در مرگ من نگریید؛ بلکه شاد باشید و مفتخر؛ چون این مرگ نیست؛ آرزوست؛ آرزویی که هر رزمنده‌ای برای رسیدن به آن، دشت‌ها و کوه‌ها و صحراهای بسیاری را پشت‌سر می‌گذارد و دنبال سعادت آخرت است؛ نه لذت این جهان فانی را.

خود را برای تحمل سختی‌های زندگی آماده کنید که خداوند پشتیبان شماست؛ چون این سختی‌ها زودگذر است؛ ولی پاداشی دارد همیشگی و عظیم.

و همواره پیرو خط امام و اسلام باشید؛ همان گونه که تا حال بوده‌اید. بعد از شهادتم، مراسم ساده‌ای برایم برگزار نمایید و انفاق و صدقه را در روزهای جمعه فراموش نکنید که اجری عظیم دارد. به خانواده شهدا احترام بگذارید که هرچه که داریم، از آنها داریم.

برادران و خواهران عزیزم، مرا حلال نمایید، و خواهرم، تو با حجابت و برادرم تو با نگاهت، با استعمار جهانی ستیز کن. احترام همدیگر را در خانه داشته باشید و به همدیگر اعتماد داشته باشید.

در آخر، از تمام دوستان و آشنایان حلالیت می‌طلبم.

والسلام
و آنها که کرده‌ایم یکایک عیان شود / روزی که زیر خاک، تن ما نهان شود
آن دم که عازم سفر به آن جهان شود / یا رب به فضل خویش ببخش بر ما
تا از عذاب و خشم تو جان در امان شود / ایمان ما ز غارت شیطان نگاه دار
اوراد ذاکران، ز کران تا کران شود / تابوت و پنبه و کفن آرند و مرده شویم
وین جمله حکم‌ها زی امتحان شود / پس منکر و نکیر بپرسند حال ما
آن خاکدان تیره به ما گلستان شود / گر کردهایم خیر و نماز و خلاف نفس
آتش در اوفتد به لحد و هم دخان شود / ور جرم و معصیت بود و فسق کار ما
حق را به خون لطف [و] کرم میهمان شود / خرم دلی که در خرم آباد امن عشق

..............

سالاروند -چهارم شهریور ماه 1365 


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه