به عهدی که با حضرت فاطمه زهرا(س) بسته بودم وفا کردم

به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، اسلام مقام زن را در دو حیطه همسری و مادری بسیار مورد توجه قرار داده و از این دو جهت برای زنان جایگاه و منزلت ویژه‌ای ترسیم کرده است. بدین صورت که در نگاه اسلام خانواده دارای منزلت و قداست خاصی است و از آنجا که زن مدیر خانواده به شمار می‌رود، بیشترین نقش را در این زمینه به خود اختصاص ‌داده و با توجه به مقام آرامش دهی زن باید توجه داشت که زنان بالاترین نقش را در حفظ کیان خانواده بر عهده دارند. در حقیقت آرامش و امنیت روانی که زن می‌تواند در خانه به همسر خود بدهد بی‌بدیل بوده و قرآن هم بر این نکته تاکید می‌کند.

زنان عهده‌دار نقش تربیتی جامعه بوده و این زنان هستند که مسئولیت مهم تربیت افراد جامعه را بر دوش دارند چرا که انسان‌ها در خانواده تربیت می‌شوند و سپس وارد اجتماع می‌گردند و زن به عنوان مدیر خانه و در جایگاه مادر که بیشترین حضور را در خانه دارد، می‌تواند بالاترین نقش را در این زمینه ایفاء نماید. از این‌رو زن مهمترین مسئولیت را در خانواده دارد و بی شک نقشی اساسی در تربیت فرزندان به عنوان افراد اجتماع خواهد داشت. به همین مناسبت نوید شاهد سیستان و بلوچستان با نرگس سلیمانی مادر شهید«علی یوسفی» گفتگویی داشت که در ادامه به آن می پردازیم.

بسم رب الشهدا و الصدیقین

علی در حادثه تروریستی شام غریبان حضرت زهرا(س) در مسجد امام علی (ع) زاهدان به شهادت رسید. اهل زاهدان هستیم دو فرزند داشتیم. علی و عادل، علی شب ولادت امام علی(ع) 13 رجب سال 80 در زاهدان به دنیا آمدند. به دلیل سکونت داشتن در کوچه رو به روی این مسجد به لطف و یاری خداوند ما ارتباط قوی تری با مسجد و مردمی که در مسجد فعالیت داشتن پیدا کردیم. طبق روال عادی هر شب مسجد در این ایام مراسم عزاداری برپا بود، ماهم با خانم‌هایی که در مسجد مشغول پذیرایی از مردم بودند کمک می کردیم و برای روز بعد برنامه ریزی انجام می دادیم به همین علت بچه ها هم در این مراسمات حضور داشتند و این باعث شد علی خادم مسجد بشود.

دوران کودکی

نرگس سلیمانی مادر شهید «علی یوسفی» در این گفتگو با اشاره به کودکی شهید عنوان کرد: علی در سال 1388 باید کلاس اولی می بود ولی به دلیل هوش بالا بطور جهشی در کلاس سوم مشغول تحصیل بود و در خرداد ماه همان سال کلاس سوم را به پایان رساند. به فرزندانم حفظ کردن جز 30 قرآن را یاد می دادم. بازیگوش و پُر جنب‌وجوش بود ولی خیلی مهربان بود. فاصله سنی با برادرش 2 سال بود.

خاطرات شهید

مادر شهید «علی یوسفی» از خاطرات فرزندش اینگونه می گوید: قدر بودنش را نفهمیدم صرف اینکه سال‌های کوتاهی را در خدمتش بودم. در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) که به مسجد رفته بودیم دلشوره ای تمام وجودم را فرا گرفته بود به همین خاطر از بچه ها خواهش کردم از خانه بیرون نروند و تا روز بعد که شام غریبان حضرت فاطمه زهرا(س) این دلشوره با من بود حتی به پدرشان هم از دلشوره گفتم و او را نیز در جریان گذاشتم. پدرشان به آنها گفته بود از سوپر مارکت سرکوچه بستنی بگیرند و بخوردند که موقع برگشت چشمشان به کبوتر زخمی می افتد و آن را به خانه می آوردند با کمک برادرش و پدرش زخم کبوتر را پانسمان می کنند، نزدیک اذان مغرب بود با عجله وضو گرفت به طوری که مسح پا را روی دمپایی اش کشید و به مسجد رفت نگرانی و دلشوره ای که داشتم باعث شد دنبالش بدوم مصافت مسجد تا خانه ی ما زیاد نبود ولی هرچه می دویدم به علی نمی رسیدم وقتی رسیدم که انفجاری در مسجد رخ داد.

نحوه شهادت

این مادر شهید نحوه ی شهادت فرزندش را اینگونه توصیف کرد: شب قبل از این حادثه وقتی دلهره داشتم ما در مسجد حضور داشتیم مراسم تمام شده بود و مسجد خلوت بود و ما چند خانم آنجا بودیم شهید متوجه نگرانی من شده بود و به من گفت چرا نگرانی با من بیا تا محلی که در آن نماز می‌خوانم را به شما نشان بدهم علی قسمت مردانه مسجد نماز می خواند، رفت و در کنار ستون مسجد ایستاد و گفت من اینجا نماز می خوانم، در شب شام غریبان حضرت زهرا(س) که این انفجار تروریستی در مسجد رخ داد علی در همان جایی که به من نشان داده بود شهید شد، من فکر کردم هنوز زنده است در آن آشوب که هرکس به دنبال عزیز خودش بود و تمام مسجد پر از گردوخاک شده بود و جایی را نمی دیدیم پدر علی را صدا زدم و به همراه پدرش او را به بیمارستان خاتم بردیم، پرستارها با دیدن این اوضاع و حجم زیادی از مجروحین و شهدا آشفته شده بودند و گریه می کردند وقتی این صحنه را دیدم باتوجه به اینکه مقداری از کارهای پزشکی را می‌دانستم، شروع به احیای قلب علی کردم. غافل از اینکه 14 ترکش به کمرش اصابت کرده بود و از قلبش عبور کرده بود خونریزی داشت، علی و بقیه افرادی که مجروح شده بودند به شهادت رسیدند. احساس می‌کنم تنها بدنی که اجزای بدنش سالم مانده بود علی بود. تا 3 صبح بیمارستان بودیم تا اینکه به ما اعلام کردند هیچ کس زنده نمانده و شما نیز از بیمارستان بروید. تا جسدها را شناسایی کردند و جنازه آن ملعونی که به خودش انتحاری بسته بود هم شناسایی شد 3 روز زمان برد. زمانی که علی را به غسالخانه بردم تا بدنش را بشورم متوجه شدم 14 تا ترکش به بدنش اصابت کرده بود.

روز تشییع جنازه به روایت مادر شهید

نرگس سلیمانی از روز تشییع جنازه فرزندش گفت: تشییع جنازه باشکوهی بود، جمعیت زیادی از مردم شهر در این مراسم حضور داشتند، خودم را به سختی بر سر قبر علی رساندم و به هر سختی بود وارد قبرش شدم در آنجا متوجه شدم که گلویش نیز پاره شده بود، صورتش را باز کرده بودند که آخرین دیدار را داشته باشیم به علی التماس کردم که یکبار دیگر لبخند بزن و چشم هایت را باز کن تا برای بار آخرنگاه و لبخندت را ببینم، لحظه ی فراموش نشدنی بود علی چشمانش را باز کرد و لبخند زد در آن لحظه بیهوش شدم و متوجه چیزی نشدم تا زمانی که مراسم خاکسپاری تمام شده بود. در تمامی این سال هایی که گذشت تا به امروز بیاد علی بودیم. علی هدیه ای از طرف حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) بود و به عهدی که با حضرت فاطمه زهرا(س) بسته بودم وفا کردم و فرزندم را در راه ایشان تقدیم اسلام و نظام کردم.

ملاقات با شهید در خواب

مادر شهید در ادامه سخنانش از خواب شهید می گوید: مشکل مالی داشتم و این مسئله ملکه ی ذهنم شده بود تا راه حلی برایش بیابم، که علی به خوابم آمد و گفت مادر در کتابخوانه وسط یکی از کتاب ها امانتی گذاشتم برو آن را بردار، وقتی به سراغ کتابخوانه و آن کتاب رفتم دیدم دقیقا همان مبلغی که لازم داشتم وسط همان کتاب بود. بعد از این قضیه به این حرف که می گویند شهدا زنده هستند یقین پیدا کردم. احساس می کنم علی همه جا با ما هست و از ما مراقبت می کند. چند ماه قبل عادل برای خادم الشهدایی به شلمچه رفته بود و من در نبودش دوباره خواب علی رادیدم به سن جوانی رسیده بود و مانند الان عادل که 20 سال دارد شده بود، لباس قشنگی پوشیده بود به شوخی به او گفتم چه لباس زیبایی کاش برای برادرت عادل هم از این لباس می خریدی که دقیقا چند ماه بعد مصادف شد با ازدواج عادل این قضیه خیلی برایم جالب بود.

حادثه تروریستی راسک

مادر شهید راجب حادثه تروریستی راسک اینگونه می گوید: وقتی این خبر را شنیدم تنها نگرانی من خانواده هایشان و بچه هایشان بود. خصوصا شهدایی که بچه ی کوچکی از آنها مانده برای همسرانشان مشکل است و این مسئله ذهنم را درگیر می کند. برای کسایی که شهید می شوند خیلی خوشحالم بخصوص شهدای راسک چون در ایام فاطمیه به شهادت رسیدند و آنها هم شهدای فاطمیه دیگری شدند، حتما این شهدا عهد و پیمانی با حضرت فاطمه زهرا(س) داشتند که در این ایام به شهادت رسیدند و این توفیقی است که نصیب هر کسی نمی شود. برای همه آنهایی که شهید می شوند خوشحالم چون در نهایت همه ی ما باید از این دنیا برویم چه خوب است که با شهادت به عاقبت بخیری برسیم.

هدف تروریست ها از انجام عملیات تروریستی در سطح کشور

مادر شهید بیان داشت: از روز ازل تکلیف این افراد روشن بوده با اهل بیت(ع) مشکل داشتند و با انجام این عملیات قصدشان ایجاد تشنج در جامعه است و فکر می کنند مردم دست از این انقلاب می کشند، همانطور که امام خمینی می گوید: بکشید مارا ما بهتر زندگی می کنیم. هرچقدر از این عملیات ها صورت بگیرد جوانان انقلابی ما  از این نظام و انقلاب دست نمی کشند و به امید خدا هیچ وقت به هدف پلیدشان نمی رسند.

پیامی برای مادران و همسران شهدا

نرگس سلیمانی گفت: با اینکه زندگی کردن به تنهایی خیلی سخت است امیدوارم صبر را پیشه خود سازند و با پیدا کردن و جنگ زدن به ریسمان خانواده ی آسمانی که همان اهل بیت(ع) هستند، بتوانند سختی های مسیر زندگی را تحمل کنند همانظور که اهل بیت(ع) این مصیبت ها را تحمل کردند.

سخن پایانی

مادر شهید سخنانش را اینگونه به اتمام رساند: خداوند تمامی جوان ها را عاقبت بخیر بکند، شهدا دعاگوی جوان هایمان باشند و از دعای خیرشان بی نصیب نمانیم و ما هم بتوانیم ادامه دهنده راه شهدا باشیم و شرمنده شهدا و خانواده هایشان نباشیم. همیشه می گویم در استان ما بجای در، دروازه های شهادت باز است. و هر کس نتواند در این مسابقه پیروز شود کوتاهی از خودش هست. به جوانان می گویم اگر می خواهند به درجه شهدا برسند احترام، عزت و حرمت پدر و مادرشان را حفظ کنند که با این کار هم در این دنیا و هم در آن دنیا به بهترین درجات می رسند و پیرو ولایت فقیه باشند و پرچم این انقلاب را به دست حضرت مهدی(عج) برسانند.

برای شادی ارواح طیبه شهدا صلوات

انتهای پیام/