همان راهی را رفتم که امام حسین (ع) و یارانش رفتند
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید «عباس نورایی»، یکم فروردین 1346، در روستای قاسم آباد از توابع شهرستان زابل به دنیا آمد. پدرش ابراهیم، کشاورزی می کرد و مادرش معصومه نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم دی ماه 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به کمر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
بسم الله الرحمن الرحيم
با عرض سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و ملت شهید پرور زابل و با عرض سلام خدمت پدر و مادر، برادران و همسرم.
این آخرین نامهای است که به دست شما والدین من میرسد این وصیت نامه فرزندتان عباس نورایی است. پدر جان از شما تمنا می کنم که وقتی خبر شهادت مرا شنیدی هیچ ناراحت نشوی و فقط با گفتن کلمه «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» در سر ختم من حاضر شوی و از خداوند بزرگ برای من طلب آمرزش کنی.
پدر، من همان راهی را رفتم که امام حسین (علیه السلام) و ۷۲ تن از یارانش رفتند امیدوارم که امام زمان (عج) این هدیه ناقابل را از شما قبول کند.
پدرجان امیدوارم که برادرانم راه مرا که همان راه حسین (ع) است دنبال کنند. پدر همچون گذشته و شاید بیشتر از شما می خواهم که به سخنان امام خمینی که نایب برحق امام زمان(عج) است گوش کنید.
پدر در مرگ من گریه نکنید به مادرم بگویید که برای من گریه نکند. چون با هر قطره اشکی که او می ریزد بیشتر مرا آزار می دهد. از او می خواهم که دنباله رو راه حضرت فاطمه(س) باشد. به همسرم هم سفارش کنید که بعد از شهادت من گریه نکند و عزاداری نکند. به او بگویید بعد از شهادت من به خاطر این که روح من از این لحاظ شاد شود، هر موقع که دلش خواست ازدواج کند. بعد از من لباس های مرا به برادرانم بدهید تا با پوشیدن لباس های من یاد من برای شما زنده شود. برای من عیبی ندارد لباس های مرا بیرون نریزید.
از مادرم تقاضا می کنم شب های جمعه بر بالین سر قبرم بیاید و با روشن کردن شمع، برایم از خدا طلب آمرزش کند. از این که نتوانستم به زحمات شما پاسخ کوچکی بدهم مرا ببخشید برای من «لباس سیاه نپوشید» وهمیشه شاد باشید. مرا در قبرستان شهدای زابل، قاسم آباد پشت آب، کنار بی بی دوست دفن کنید.
یکشنبه ساعت ۸ شب به تاریخ 1365/09/29 بندر خرمشهر همیشه سلامت باشید فرزند شما.