شهید«غلامرضا زورقی» در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: خواهرانم زحمات شما همیشه در نظرم هست. شما باید زینبی زندگی کنید از فرهنگ غرب تقلید نکنید. شمایید که با حجاب خود به خون من بهاء می دهید.

به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید غلامرضا زورقی، پنجم اردیبهشت 1345، در شهرستان زابل به دنیا آمد. پدرش جان محمد، کشاورز بود و مادرش طوبی نام داشت. دانشجوی سال سوم دوره کارشناسی در رشته عمران بود. از سوی بسیج به جبهه رفت. چهارم خرداد 1367، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه برجا ماند و بیست و ششم مهر 1375، پس از تفحص در بهشت مصطفی شهرستان زاهدان به خاک سپرده شد.

جنگ با دشمنان بر ما تکلیف شده است

بسم الله الرحمن الرحيم

«تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرُ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را

          دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

و من غلامرضا زورقى «اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان عليا ولی الله». از هنگامی که به دنیا آمدم خود را اسیر دیدم تا آن روز که به جبهه آمدم. اکنون احساس می کنم آزادم. آزادگی به، چه صفایی دارد.

امت مسلمان چگونه وصیت کنم شما را در حالی که پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) تكليف را بر همه مومنین مشخص نموده اند. امروز جنگ با دشمنان بر ما تکلیف شده است. بارها حکم جهاد را دیده و شنیده ایم و بدون اندکی تأمل از کنار آن به سرعت گذشته ایم.

 پدر مهربانم تو را فراموش نمی کنم و تلاش های بی وقفه تو که جهت حیاتم بود و تو به من چگونه درس زندگی کردن را آموختی تو را تحسین می کنم. در خودم لیاقت وصیت کردن به تو را نمی بینم، چون تو پدر هستی و پس شفاعت مرا نیز از مولایم بخواه و مرا عفو کن.

مادرم تو آن شمعی که من از سوختن تو روشنی گرفتم. این مادرانند که به ما زندگی کردن می آموزند و در آخرت باید دست ما را گرفته و به سوی بهشت ببرند. پس مادرم زحماتت را بر من حلال و مرا عفو نما.

برادرانم امید به زندگی برایم میسر نبود، مگر شما را پشتیبان خود می دیدم. اگر نسبت به شما کوتاهی کردم پس مرا از سر وفا عفو نمایید.

خواهرانم زحمات شما همیشه در نظرم هست. شما باید زینبی زندگی کنید از فرهنگ غرب تقلید نکنید. شمایید که با حجاب خود به خون من بهاء می دهید. اگر از من آزاری دیده اید حال دیگر عفو نمایید.

از دنیا مرا چیزی نرسید، مگر کوله باری از گناه که باید به همراه ببرم. اگر خیراتی بـرایـم فرستادید از شما تشکر می کنم. کتاب هایم را در صورت عدم استفاده برادرانم، وقف کتابخانه عمومی شماره ۱ نمایید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده