روایتی همسرانه از ارادت شهید صیادی به اهل بیت(ع)
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، هرساله ولادت حضرت فاطمه (س) را روز گرامیداشت مقام مادر و زن مینامند، روز مادر یکی از تاریخهای مهم در تقویم ایرانیان است چراکه مادر، دارایی ارزشمند هر انسانی است که پاکترین محبت، زیباترین نگاه و دلسوزترین قلب را برای فرزندان خود دارد. در تقویم شمسی ایران روز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) که نماد مادرِ نمونه و بهترین الگوی زنان در قامت دین مبین اسلام است، به عنوان روز بزرگداشت مادر و زن نامگذاری شده است.
به همین منظور در آستانه بیستم جمادیالثانی و میلاد با سعادت بانوی دو عالم، همسر شهید «محمد صیادی» از پیامآوران ایثار گفتوگویی با نوید شاهد داشت که در ادامه میخوانیم.
همسر شهید ناو استوار یکم محمد صیادی که در ماه مبارک رمضان سال 1399 در ناوچه کنارک در حال حفاظت از مرزهای آبی کشورمان به وسیله اصابت موشک به شهادت رسید، گفت: همسرم با زبان روزه و لب تشنه، همچون اربابمان آقا امام حسین(ع) به فیض شهادت نائل آمد.
صیادی افزود: محمد بعد از شهادت حاجقاسم سلیمانی، هر روز آرزوی شهادتی همچون شهادت ایشان را داشت و دوست داشت مثل آقا امام حسین(ع) بیسر و مثل آقا ابوالفضل(ع) بیدست به شهادت برسد که دقیقا به همین شکل به شهادت رسید.
وی گفت: محمد خیلی به حجاب اهمیت میداد و توصیهای که به من داشت این بود که «برای چادر حضرت زهرا(س) که بر سر شماست، حرمت قائل بشوید» و همیشه از چادر پوشیدن و حجاب من لذت میبرد. هر وقت که بیحجابی سطح جامعه را میدید، خیلی غصه میخورد و میگفت؛ «ای کاش دختران این سرزمین، قدر حجابشان را میدانستند و جایگاه عفت را میشناختند» و همیشه تاکید میکرد؛ «ارزش زن به حجابش است.»
ایشان ارادت خاصی به امام حسین(ع) داشت و میگفت که صرفا عزاداری برای امام حسین (ع) فایده ندارد و من و شما باید ادامه دهنده راه امام حسین (ع) باشیم. از من سوال میپرسید که چرا امام حسین (ع) شهید شد؟ و من هم میگفتم برای امر به معروف و نهی از منکر و زنده نگه داشتن اسلامی واقعی و محمد میپرسید؛ «خوب من و تو برای این مسئله چه کاری انجام دادیم» و من با شرمندگی سرم را پایین میانداختم. خیلی روی این مسئله حساس بود و همیشه میگفت؛ «راه ما راه امام حسین (ع) است» و همان نوع شهادت را از خداوند درخواست داشت.
جایگاه زن از دیدگاه شهدا
فاطمه صیادی جایگاه زن از دیدگاه شهدا را اینگونه توصیف کرد: محمد برای مقام زن ارزش و احترام خاصی قائل بود، بهطوری که هیچ وقت به من اجازه نمیداد که زبالهها را درب حیاط بگذارم و با اینکه هشت سال با ایشان زندگی کردم در این مدت ایشان هیچ وقت به من اجازه نداد جلوی درب حیاط را جارو بزنم. میگفت؛ در شان بانوان نیست که بخواهند این کار را انجام بدهند. همسرم تا این حد برای جایگاه زن ارزش قائل بودند.
خاطرات روز گرامیداشت مقام زن
این همسر شهید بیان داشت: روز گرامیداشت مقام زن که فرا میرسید، همیشه در مجالسی که در مسجد برگزار میشد، شرکت میکردیم و به دلیل اینکه اسم من فاطمه بود، روز زن از طرف مسجد نیروی دریایی هدیه میگرفتم، یعنی هم از حضرت فاطمه (س) و هم از همسرم هدیه میگرفتم. محمد همیشه میگفت؛ «خوش بهحالت، در نزد خداوند خیلی عزیزی که حضرت فاطمه(س) و حضرت معصومه(س) به شما نگاه خاصی دارند» و من در تمامی این جشنها هدیه میگرفتم و من هم به این دو بانوی عزیز ارادت خاصی داشتم و محمد اینقدر متواضع بود که میگفت؛ «بهشت رفتی دست من را هم بگیر و از جهنم نجاتم بده» در حالی که خداوند محمد را بیشتر دوست داشت که همچین شهادتی را نصیبش کرد.
احترام به مادر
وی افزود: محمد احترامی خاصی به پدر و مادرش و به پدر و مادر من میگذاشت؛ در حدی که مادرش از میان فرزندانش روی محمد حساب دیگری باز کرده بود چون محمد بسیار دلسوز، مهربان و فداکار بود و همیشه با مادرش تماس میگرفت و جویای احوالشان میشد. در تمامی کارها با مادرش مشورت میکرد و نظرشان را جویا میشد و مادرش هم برای انجام هر کاری با محمد مشورت میکرد. مادرشوهرم خیلی به محمد وابسته بود و دوستش داشت و دلیل این دوست داشتن هم احترام خاصی بود که وی برای مادرشان قائل بود. همیشه دست و چادر مادرش را میبوسید و من هم بارها شاهد این موضوع بودم و همیشه میگفت؛ «اگر من به جایگاهی رسیدم مدیون دعاهای شما هستم و همیشه به من میگفت اگر من مشغول به خدمت در نیروی دریایی شدم مدیون دعاهای مادرم هستم.»
او به دعای مادر خیلی اعتقاد داشت و نگران این بود که یک موقع باعث نشود دل مادرش بشکند و همیشه از مادرش طلب حلالیت میکرد. به اعتقاد من یکی از گزینههایی که خداوند فردی را برای شهادت انتخاب میکند، رضایت والدینش از اعمال و رفتار او است. همه شهدا اینگونه بودند و خانواده و فامیل از رفتار و منش آنها رضایت داشتند، محمد هم همینطور بود؛ باگذشت و مهربان.
توصیه شهید راجع به تربیت فرزندان
همسر شهید محمد صیادی درخصوص توصیه شهید درباره تربیت فرزندان اینگونه بیان داشت: وقتی محمد زنده بود ما یک فرزند داشتیم و فرزند دوم ما سه ماه بعد از شهادت محمد به دنیا آمد. فرزند دومم هیچوقت نتوانست پدر استوار و مهربانش را ببیند، همسرم وقتی به ماموریت در دریا اعزام میشد میگفت؛ «من مرد بیابان هستم و همیشه در خانه حضور ندارم و تربیت فرزندان بر عهده توست و تو مهمترین نقش را در تربیت فرزندان داری، سعی کن فرزندانمان را طوری تربیت کنی که روز قیامت شرمنده حضرت زهرا (س) نباشیم.» میگفت از تربیت فرزندانم به دست شما خیالم راحت است و همیشه در همه جا من باشم یا نباشم، فاطمه فرزندانم را درست تربیت میکند و محمد اینگونه برای من ارزش و احترام قائل بود.
چگونه از دامن زن، شهید پرورش پیدا میکند
صیادی افزود: مادران شهدا هم مانند شهدا خاص بودند. مادر محمد هم تمامی زندگیاش را وقف اهل بیت (ع) کرده بو و و هیچ مناسبتی نبود که ایشان روضه نگیرند و برای اهل بیت(ع) نذر نکنند. شهید هم همیشه در این زمینه کمکشان میکرد. حتی شب قبل از شهادت، چون مصادف بود با ماه مبارک رمضان و مادرشان هم افطاری شب نوزدهم رمضان میدادند و ما هم در هزینه این نذری شریک بودیم، محمد زنگ زد و گفت؛ «چون من در دریا هستم، تو مبلغ نذری را به حساب خانوادهام واریز کن تا ما هم در این نذری مثل هر سال شریک باشیم.» محمد هم محبت به اهل بیت(ع) را از مادرش ارث برده بود و عاشق امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) بود.
وی یادآور شد: وقتی مادری بتواند ایمان قوی داشته باشد و با این ایمان به فرزندش شیر دهد؛ شک نداشته باشید فرزندی که آن شیر را خورده و با آن سبک زندگی بزرگ میشود، در جامعه یکی از موفقترین و بهترین افراد خواهد شد. در این مسئله شکی ندارم و به چشم دیدم که مادران باایمان، فرزندان خیلی خوبی تربیت کرده و تحویل جامعه دادهاند. چقدر خوب است که خانمهای جامعه ما فاطمه زهرا (س) را الگوی خود قرار دهند و فرزندانی که تربیت میکنند هم مانند والدینشان از اهل بیت(ع) الگو بگیرند و یک نسل پاک، خوب، با عفاف و پاک دامن تربیت کنیم. به نظر من حیا و پاک دامنی هم برای پسر واجب است هم برای دختر و امیدوارم نسل آینده ما در سایه اهل بیت(ع) و امام زمان(عج) بهترین افراد جامعه باشند.
کرامات شهید محمد صیادی
فاطمه صیادی در خصوص کرامات همسر شهیدش افزود: من کراماتی زیادی از شهید دیدم، من و محمد زن و شوهر عاشقی بودیم و این هشت سال را با عشق زندگی کردیم. وقتی خبر شهادتش را به ما اعلام کردند و وقتی فهمیدم محمد دیگر در کنارم نیست خیلی ناراحت شدم. در سال اول از خداوند شاکی بودم که چرا من؟! مگر من در حق خداوند کوتاهی کرده بودم؟! همیشه میگفتم مگر من چه کوتاهی کرده بودم که خداوند محمد که عزیزترین فرد زندگیام بود را از من گرفت اما من آن موقع نمیدانستم که شهدا چه جایگاهی دارند و به واسطه شهادت محمد، من به چه جایگاهی رسیدهام.
وی ادامه داد: این نگاه خاص خداوند به من بوده و بعد از گذشت یکسال از شهادت محمد، من به چابهار رفتم و در مقابل دریایی که همیشه به من آرامش میداد ایستادم و از دریا گله کردم که چرا محمد را از من گرفت، تا اینکه خواب دیدم محمد با ریش بلند و کمی سفید ظاهر شد و من لحظهای که محمد را با این چهره دیدم به خودم گفتم حتما غصهای دارد که ریشش سفید شده است. بعد که در تعبیر خواب دیدم ریش بلند و سفید نشانه جایگاه و منزلت شهید در آن دنیاست،
این همسر شهید با اشاره به این که در عالم خواب از همسرش محمد، گلایه کرد که چرا او را تنها گذاشته است و همه بار زندگی بر دوشش مانده؟ گفت: محمد سرش را پایین انداخت و گفت؛ من تمامی مشکلاتت را میبینم، گفتم امیر حسام به دنیا آمد و شما کنارم نبودی. گفت من آن لحظه کنارتان بودم اما شما من را نمیدیدید و گفت؛ از اینجا به بعد هر وقت مشکلی داشتی به من بگو، من با پیامبران در ارتباطم و به آنها میگویم مشکلت را حل کنند. من با تعجب گفتم محمد واقعا راست میگویی؟ گفت بله، دستم را گرفت و من را آورد تا جلوی درب خانه خودمان که جلوی درش یک جاکفشی بود که در آن جا کفشی یک جعبه شیشهای بود و درونش یک تسبیح سبز، یک سجاده سبز و یک مهر بود، گفت فکر کردی کی به امام رضا(ع) گفته اینها را به دستت برساند؟
وی یادآور شد: برادرم همان موقع مشهد بود که من این خواب را دیدم. انگار آنها برایم دعایی کرده بودند و قرار بود به واسطه آن دعا، حال دل من تغییر کند. همان شد که فردای آن روز من یک کار اداری داشتم و قرار بود زودتر به زاهدان برگردم. به محمد گفتم حالا که میگویی حواست به ما هست و میتوانی مشکلاتمان را حل کنی کمکم کن چون من نمیتوانم با دوتا بچه کوچک بروم و برگردم. همان لحظه بنده خدایی که میخواست کار من را انجام دهد و قرار بود به تهران برود و در نتیجه کار من برای چند هفته بعد انجام شود؛ پروازش کنسل شد و آن شخص آمد و قبل از پرواز نامه من را امضا کرد. آنجا بود که فهمیدم محمد حواسش به ما هست و از آن ثانیه و دقیقه به بعد زندگی من عوض شد و با شهید ارتباط قویتری گرفتم و حال دلم عوض شد. از خداوند بابت اعطای همچین جایگاهی به من، تشکر و بابت شکایتهایی که در سالهای اول شهادت محمد از خداوند داشتم، عذرخواهی کردم و بعد از آن کرامات بیشتری هم دیدم.
وی در ادامه افزود: بعد از شهادت محمد تا دوازده روز هیچ گونه اثری از پیکرش یافت نشد و ما چشم انتظار بودیم. امیدوار بودیم حتی یک انگشت از محمد پیدا بشود تا دلمان آرام بگیرد و بدانیم سر مزارش که میرویم یه چیزی از وجودش در آنجا هست. به دلیل اینکه 19 شهید بودند و پیکر برخی شهدا پیدا نشده بود، اجازه نمی دادند بقیه جنازهها را بیاورند و ما همچنان چشم انتظار بودیم تا اینکه خواهرشوهرم خواب میبیند و محمد به او میگوید یک جلسه ختم قرآن بگیرد چون او مسئول گرفتن ختم قرآن در فامیلمان بود. گفته بود ختم قرآن بگیر جز 15 را برای من بگیرید انشاءالله به حاجتتان میرسید. دختر عمویم صبح روز بعدش به من زنگ زد و گفت باید این ختم قرآن را بگیریم و جز 15 را شما به نیابت از شهید بخوانی. من هم قبول کردم و این جلسه برگزار شد و من هم جز15 قرآن را خواندم، بعد از آن با دستور رهبر انقلاب برای بررسی مجدد ناو باعث شد یک تکه از پیکر محمد که همان شانه راستش بود پیدا شود.
پیامی به مادران و همسران شهدا
فاطمه صیادی بیان کرد: از مادران و همسران شهدا که همدرد خودم هستند میخواهم وامدار چادر حضرت زهرا(س) باشند و طوری زندگی کنند که برای بقیه الگو باشند. همه بانوان جامعه ما باید از مادران و همسران شهدا الگو بگیرند یعنی به خودشان بگویند اینان بانوانی هستند که با وجود مصیبتی که بر آنان وارد شده بازهم ایمانشان قوی است و به اهل بیت (ع) ارادت دارند و هیچ وقت خدایی نکرده کوتاهی در این مورد نمیکنند و حجاب برایشان مهمترین مسئله است. این خیلی مهم است چون جامعه به ما یک نگاه دیگری دارد و باید برای دختران و مادران سرزمین خودمان الگو باشیم.
توصیهای به نسل جوان
وی در پایان خاطرنشان کرد: از نسل جوان میخواهم قدر امنیتمان را بدانند، قدر اینکه در یک کشور اسلامی زندگی میکنیم و با امنیت در خیابانها عبور و مرور میکنیم و کسانی هستند که از جانمان حفاظت میکنند را بدانیم. نباید با مسائل و حاشیههای پوچ، خدایی نکرده به کشورمان خیانت کنیم، نسل جوان اگر شهدا را الگوی خود قرار بدهند واقعا بهترینهای جامعه میشوند و اکثر شهدایمان از همین نسل جوان بودند اما خاص و ویژه زندگی کردند.
شهدا را الگو قرار بدهیم و زندگینامه و وصیتنامه آنها را مطالعه کنیم. طریقه زندگی کردن درست را باید از شهدا یاد بگیریم. دختران و پسران جامعه ما اگر از شهدا الگو بگیرند سعادتمند خواهند شد. ای کاش همه جوانانمان حرمت خون شهدا را نگه دارند زیرا آنها برای این مملکت از جانشان گذشتند پس باید مدیون خون شهدا باشیم و اجازه ندهیم خونشان پایمال شود و لطمهای به نظام بخورد. حیف است که با بازیچه دست غربیها شدن نظام را خدشهدار کنیم.
گفتگو از فرزاد هراتی