آخرین نامه نوشته شده توسط شهید «اکبر دهباشی» در سالروز شهادتش منتشر شد، این شهید گرانقدر اسفند 1345 در زابل متولد شد، پس از حضور در جبهه به عضویت لشکر 41 ثارالله درآمد و در نهایت فروردین 1370 به فیض شهادت نایل آمد و به همرزمان شهیدش پیوست.

به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، سردار شهید «اکبر دهباشی» بیستم اسفند 1345 در زابل متولد شد، پدرش «صفدر» فردی مومن و کشاورز بود، حین تحصیل به عضویت بسیج درآمد و به صورت فعال و مستمر با این نهاد همکاری داشت، پس از اتمام تحصیلات در مقطع راهنمایی به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شد، طی چندین مرحله در جبهه حضور یافت.

آخرین نامه از سردار شهید «اکبر دهباشی»

با پیروزی جنگ تحمیلی «اکبر» از آرام نگرفت، به عضویت سپاه و لشکر 41 ثارالله درآمد و به فعالیت‌های خود جهت تامین امنیت و دفاع از کیان جمهوری اسلامی ادامه داد، 24 فروردین 1370 در محور زابل به زاهدان در طی درگیری با اشرار به فیض شهادت نایل آمد. در ادامه متن آخرین نامه شهید تقدیم حضورتان می‌گردد.

متن آخرین نامه شهید «اکبر دهباشی»

بسمه تعالی

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

به نام الله آن یگانه معبود انسان‌های موحد، به نام الله آن قبله گاه مردان مومن و صالح، به نام الله کعبه آمل عارفان و پاکان جان باختگان، به نام الله آن معشوق عاشقان که عشقش عاشقان را می‌سوزاند معشوقی که به عاشق گرمی و حرارت می‌دهد به نام او که زیبنده‌ی تمام زیبایی‌هاست و به نام او که دلهای بی قرار مردان پاک و مخلص را که از شدت شوق او و دیدار او و ملاقات او تب کرده و بی‌قرار است آرامش می‌دهد به نام او که حی است و به نام او که قیوم است به نام او که جبار است به نام او که رحمان است و رحیم است به نام او که جباریتش حال تمام جباران تاریخ بشریت می‌شود و به نام او که رحمانیش شامل حال همه انسان‌‎های روی زمین از آدم تا پایان خواهد شد آری به نام آن خدا. خدایا به نام تو قلم بدست گرفته‌ام تا چند کلمه‌ای بر روی کاغذ بنویسم و از این طریق بتوانم خواست‌ها و جوشش‌ها و خورش‌های درونی‌ام را آرام کنم اما حیف! آن چراکه دل می‌گوید نمی‌توانم بر روی کاغذ بیاورم دل چیز دیگری می‌گوید قلم چیزی دیگر می‌نویسد این که ضعف من در پیاده کردن آتش درونی‌ام را بر روی کاغذ میرساند دلم فریاد آزادی سر می‌دهد قلبم از شدت این فریاد درهم شکسته و چهره‌ام نیز زرد و زار می‌شود قلم من قاصر از وصف شعله‌های درونی‌ام می‌باشد قلبم از ضجه‌ی مظلومان جهان و مظلومیت آن‌ها در هم پیچیده و گویا از حرکت ایستاده و قدرت حرکت کردن و فعالیت را از دست داده ولی قلم من گویا قدرت و آن ندار.

 خدایا راه‌های جورواجور گویا من را احاطه کرده‌اند و هر کدامشان من را به نحوی می‌خواهند بکشند. خدایا به من توفیق عنایت کن تا آن طریقه‌ای را که رضای تو در آن است بپیمایم.

خدایا دلم می‌خواهد به سوی تو پر بگشایم مثل این‌که قدرت پرواز کردن از من ساقط شده است.

ای خدای مهربان تو را به لطفت تو را به کرمت به من توفیق پر گشادن و پر کشیدن به سوی خودت را عطا کن ای خدای مهربانم فکرم را سختی‌ها و مشقت‌هایی که در طول زندگی بر خانواده‌ام گذشته، مشغول کرده است به یاد پدر می‌افتم و رنج‌های طاقت فرسای و آه پدرم چقدر زحمت می‌کشید تا ما احساس کمبود و کاستی نکنیم، به یاد دست‌های پینه بسته و چهره چروک خورده او می‌اندیشم و نگاه‌های پدرانه‌اش را به یاد می‌آورم اعماق وجودم را می‌سوزاند. به مادرم می‌اندیشم و الطاف مادرانه‌اش مادری که روز و شب برای پرورشم و رشدم و فراهم کردن آسایش و رفای من زحمت می‌کشید به او می‌اندیشم و زحمت‌های او و هم فرو می‌شکنم به برادرانم و خواهرانم می‌اندیشم و آن مهر و محبت برادرانه و خواهرانه‌اش رنگ بر رویم می‌پرد خدایا اگر میبینی که اعماق وجودم می‌سوزد اگر می‌بینی که چهره‌ام در هم شکسته اگر میبینی رنگ از رویم پریده نه به خاطر وابستگی آن‌هاست نه به خاطر کشش آن‌هاست بلکه به خاطر این است که نتوانسته‌ام آنطور که باید جواب الطاف و مهربانی‌های پدرانه و مادرانه و برادرانه و خواهرانه آن‌ها را بدم خدایا تو را به فضلت قسم میدهم که تو خود در

غیاب من آن‌ها را از سرچشمه و فضلت و کرمت و لطفت پر آب کن خدایا در دشتی باز و لاله گون که خون کفاش‌ها سنچولی‌ها دهباشی‌ها سرحدها ریخته شده است به انتظار تو نشسته‌ام و گوش فرا داده‌ام تا نوای تو را بشنوم خدایا خسته شده‌ام کوفته شدم در کنجی خزیدم صدای تو را شنفتم که پیام برایم فرستاده بودی پیامت را خواندم خیلی برایم سنگین بود دردهای دلم را زیادتر کرد.

پیامی همراه با بوی خوش، همراه با مظلومیت اجین شده با خون مظلومان بیان کننده‌ی ظلمی بود که بر مظلومان رفته بود آه خوب که دقت کردم  پیام مظلومان تاریخ بشریت حسین (علیه السلام) و اصحاب او را در میان بقیه پیام‌ها نهفته دیدم و صدای استفاضه او و یاران او آری صدای هل من ناصر ینصرنی فرزند زهراست(سلام الله علیها) فرزند علی(علیه السلام) است که هنوز در فضای آسمان طنین افکند و ما را به سوی خود می‌خواند آه چقدر زیبا بود آن صدای ملکوتی چه بوی به مشامم رسید از آن گرد و غباری که همراه با طلب کردن صدای حسین (علیه السلام) همراه بود این پیام بود که آتشی زده این پیام بود که حرکت داد این پیام بود که شعله‌های دور نیم را شعله ورتر کرد و حرکتم را به سوی رفتن تندتر.

راستی آیا این پیام تنها برای من بود یا برای شماها نیز بود آیا این پیام من را به سو بشر می‌کند یا همه مظلومان را آیا تنها من را دعوت به نبرد بر علیه ظلمان می‌کرد یا تمام مظلومان را هر چند فکر کردم که شاید خطاب تنها به من باشد ولی دیدم نه این پیامست خطاب به همه افراد جوامع بشری و همه آزاداندیشان و همه آن‌هایی که فرق درسوز و گدازند ولی راه را پیدا نکرده‌اند به آن‌هایی که آزاد اندیشند ولی طریقه وارد شدن به آن را نمی‌داند خطاب به کل جهان  هستی است پس حالا که این‌طور است چرا تو نشسته‌ای آیا وظیفه‌ی تو در قبال این پیام نشستن است و گوش دادن یا حرکت و لبیک گفتن؟ کدام یک از این‌ها آیا این صحیح است که من خود را از  امت رسول الله و شیعه ی علی (علیه السلام) و ائمه اطهار بدانید و به ندای آن‌ها در کمک و یاری خواستن برای در هم کوبیدن ظالمان و منافقان و شکم پرستان و مشرکان قیام  نکنیم خطاب من به شماست‌، ای منافقان، ای شکم پرستان و ای شب پرستان و ای خفاشان این آشتی که نائب امام زمان پرداخته شد شما را خواهد سوخت و نابودتان خواهد کرد و به دیار نیستی برای عذابی جان شما را خواهد فرستاد تا پنجه‌ی شرک و نفاقتان را بیبینید اگر می‌خواهید از عذاب الهی مصون باشید دست از  منافقان بردارید و به دین اسلام عزیز برگردید تا مورد لطف و مرحمت خدای تعالی قرار گیرید و از خشم  ملت مظلوم اسلام نیز در امان باشید و این را بدانید که خشم خدا خشم رسول او و ائمه او و خشم ملت مظلوم جهان خفتیده است و اگر شما ای منافقان فعلا از خواب این ملت جهان سوء استفاده می‎کنید و به ائمه و رظالت خود ادامه می‌دهید اگاه باشید که دیر یا زود به دست همین مردم مظلوم و مستضعف بنیان شما در‌هم خواهد شکست اما تو پدر و مادرم تو برادرم و تو خواهرم و (تو ای برادر مسلمانم خواهر مسلمانم پدر و مادر مسلمانم) تو ای خودت را پیرو حضرت محمد (صلوت الله علیه و آله) می‌خواهی تو ای که خودت را شیفته علی (علیه السلام) میدانی تو که خود را پیرو حسین (علیه السلام) میدانی و بطور کل تو ای که خودت را پیرو ائمه اطهار میدانی آیا وظیفه ات را در قبال قبول کردن و پسندیدن راه اینان انجام داده‌اید یا نه؟! آیا تو با گفتن کلمه ی لااله الا الله شهادت به وحدانیت خدای متعال داده‌ای و به عبد و رسول بودن حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) و امامت ائمه اطهار و به معاد شهادت داده‌ای آیا متوجه بودی که چه مسئولیتی را پذیرفتی یا نه .

روحش شاد و یادش گرامی باد.

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده