بازخوانی آخرین نامه شهید باقری به روایت خواهر
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید «محمد تقی باقری» فرزند "غلامعلی" 17 شهریور1335 در زابل چشم به جهان گشود. دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود به عرصه نبرد علیه باطل شتافت، سرانجام در سوم دیماه 1359 در حوالی آبادان توسط ترکش خمپاره به درجه شهادت نائل شد.
شهید در چه مقطعی تحصیل میکرد؟
خواهر شهید: ابتدایی را در دبستان علم شروع کرد، دوره دبیرستان را در مدرسه فردوسی آغاز و سپس به مرآت تهران رفت و موفق به کسب دیپلم شد. سال 1353 در کنکور سراسری پذیرفته و وارد دانشکده شیمی تهران شد. سال 1355 به مهندسی مکانیک تغییر رشته داد و تا زمان شهادت مشغول تحصیل بود.
شهید در چه خانوادهای متولد شد؟
خواهر شهید: شهریور 1335در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود، مانند عموم مردم سیستان سرمایهای جز نیروی کار نداشت. پدر "غلامعلی" نیز به زراعت و دامپروری مشغول بود، مادر نیز سادگی خاص جوامع ستنی را داشت، شهید در چنین خانوادهای پرورش یافت. عشق به خدا و اعتقاد به ائمه اطهار (سلام الله علیها) در خانواده موج میزد.
فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شهید چه بود؟
خواهر شهید: قبل و بعد از پیروزی انقلاب در زاهدان و تهران، فعالیتهای فرهنگی و سیاسی زیادی انجام میداد. از دوستان و آشنایان کمتر کسی بود که از فعالیتهای شهید باخبر نباشد.
قبل از پیروزی انقلاب در زاهدان فعالیتهای مهمی مانند: برگزاری نمایشگاه عکس و پوستر، راه اندازی کلاسهای قرآن و نهج البلاغه در مساجد میتوان اشاره کرد.
پس از پیروزی انقلاب نیز به طور مستمر درحال فعالیت و همکاری بود، همراه جریان انقلاب بود.
به طور مثال، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی بود، سپس به عنوان نماینده دادسرا و مدتی نیز در سپاه مشغول خدمت رسانی بود.
در تشکیل سپاه در چابهار در اوایل انقلاب اسلامی که منطقه تحت تسلط اشرار و خوانین بود نقش و همچنین در تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیروی خط ولایت حضور چشمگیری داشت.
در جریان انقلاب فرهنگی دانشگاه فعال بود حتی طرحهای مناسبی برای تغییر نظام آموزشی و سمت دادن دانشگاه در جهت تامین نیاز انقلاب و شکوفایی و استفاده از نخبهها ارائه داد.
تحولاتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در زندگی شهید بوجود آمد چه بود؟
خواهر شهید: شهید قبل از انقلاب زندگی و انرژی خویش را صرف انقلاب نمود و پس از به ثمر نشستن انقلاب با این که مدت زیادی در قید حیات نبود، لحظهای از زندگیش را خلاف مسیر انقلاب طرف نکرد و تا آخرین لحظات زندگیش در راه انقلاب و حفظ دستاوردهای ارزشمند انقلاب قدم گذاشت.
پس از انقلاب نیز به فعالیتهایش با شوق و انگیزه بیشتری ادامه داد و لحظهای آرام نبود. همواره به رهنمودهای معمار کبیر انقلاب گوش جان میسپرد و راه امام و شهدا را را چراغ راه خویش قرار میداد.
جهتگیریهای شهید در برابر گروهکهای، عناصر ضد انقلاب و تروریستی چگونه بود؟
خواهر شهید: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با گروهکها و عناصر ضد انقلاب مبارزه داشت. در اوایل پیروزی انقلاب ابتدا در دادستانی تهران به عنوان نماینده دادستانی مشغول به کار بود و از این طرق تعداد زیادی از عناصر ضد انقلاب را دستگیر و بازداشت نمود.
سپس 7 ماه در چابهار با اشرار و خوانین ظالم برای ایجاد امنیت و رفاه مردم به مبارزه پرداخت. با حمله متجاوزین به ایران، سر از پای نمشناخت و لحظهای آرام و قرار نداشت. در فرصتی که براش فراهم شد عازم جبهه شد و به مدت 3 ماه نبرد با متجاوزین به آرزوی دیرنهاش رسید و به درجه شهادت نائل شد.
نامه یا وصیتنامهای از شهید موجود است؟
خواهر شهید: شهید آذر 1358 در نامهای مینویسد:
ای مادر
هر روز که از جنگ میگذرد بر خیل مادرانی چون تو افزوده میشود و درخت انقلاب پر بارتر میشود.
متجاوزین به سرکردگی آمریکا نتوانستند رشد و بالندگی ایران اسلامی را تحمل کند و با ارتشی تا دندان مسلحه حمله کردند و باعث برهم زدن آرامش و آرایش مردم همیشه بیدار ایران شد.
آنها تمام عظم خود را برای نابودی انقلاب بستهاند و به گفته امام (رحمت الله علیه) : آنها میخواهند اسلام را نابود کنند.
ای مادر
ما با جنایتکاران خواهیم جنگید ومسیر کربلا را آزاد خواهیم کرد. اگر پیروز شدیم و زنده ماندیم با هم به کربلای امام حسین (علیه السلام) خواهیم رفت. اگر شهید شدیم به شهدای کربلا پیوند خوردهایم و برادرانم مسیر کربلا را آزاد خواهند کرد.
آخرین دیدار و آخرین سخن
خواهر شهید: در آخرین باری که شهید را دیدیم اینگونه بیان کرد:
انشالله در طلوع فجر پیروزی همدیگر را ملاقات و به خواست خداوند کربلا را آزاد خواهیم کرد و به کربلا خواهیم رفت و آنجا نماز میخوانیم.
من وصیتی ندارم جز آنکه شما را به مقاومت و پایداری در این جنگ که طبیعتا یک جنگ طولانی است، سفارش میکنم. همیشه طرف حق را انتخاب کنید که همان خط امام (رحمت الله علیه) و شهدا است. خطی که توانسته است پای شیطان بزرگ آمریکا را از کشور قطع کند، خط مبارزه با کفر جهانی. اگر از این محور منحرف شوید مسلم است که از پیروان شیطان خواهید بود و در دنیا و آخرت در ضرر و خسران و همواره رو به افول.
چیزی از فعالیتهای جهادی شهید در ذهن دارید؟
خواهر شهید: علاقهی شدیدی به فعالیتهای جهادی و خداپسندانه داشت، در اوقات فراغت همراه با دوستانش با پای پیاده به روستاهای اطراف سیستان میرفت.
در اوغات فراغش همراه با جهادگران و دانشجویان به این روستاها میرفت و به فعالیتهای زیادی مانند ساخت مساجد و فعالیت فرهنگی مشغول میشد. در ضمن این فعالیت جهادی، از مشکلات اقشار کم درآمد آگاه میشد و برای حل آن از مسئولین و مردم کمک میگرفت.
رفتارش با والدین چگونه بود؟
خواهر شهید: از آنجایی که شهید بهطور چشمگیری با قرآن آمیخته بود و همچنین مطالعات زیادی در کتب مذهبی داشت، طبیعتا چنین فردی کردارش نشات گرفته از چشمه پر فیض قرآن و اسلام خواهد بود.
از این رو رفتار او با والدین یک رابطه اسلامی انسانی بوده و همواره با عزت و احترام با والدین رفتار میکرد و همیشه در کارها همراه و همکار والدین بود، حتی در مقابل کودکان با احترام برخورد میکرد. سعی داشت تا آسایش و استراحت والدین را تا جایی که در توانش بود فراهم کند.
در بیرون از منزل نیز رفتارش با مردم بسیار خوب بود، به گونهای که از ایشان به عنوان فردی با اخلاق و خوشرو یاد میشد. حسن اخلاقش در میان مردم و آشنایان زبانزد بود.
ماجرای دستگیری شهید توسط ساواک چه بود؟
خواهر شهید: یکی از اتفاقات مهم زندگی شهید، دستگیری و بازداشت در پی فعالیتهای سیاسی و آگاهسازی شهید بود، این بازداشت همزمان با دستگیری یکی از دوستان و فعالین انقلاب بود.
زمانی که دوستش در طی درگیری با ساواک بازداشت شد، شهید نیز بازداشت بود و به مدت 70 روز در بازداشتگاه بسر میبرد. در کنار هم قرار گرفتن دو دوست در یک مکان، تحمل سختیها را آسان و باعث افزایش صبر و دلگرمی یکدیگر شدند.
نحوه شهادت شهید چگونه بوده است؟
خواهر شهید: با آغاز جنگ تحمیلی، به اهواز رفت و پس از آموزش مجدد در پادگان آموزشی در صف منتظرین به اعزام جبهه پیوست.
در این حین با وجود تلاش فراوان موفق به اعزام نشد، هدفش این بود که خود را به خرمشهر برساند و از خونین شهر دفاع کند. اما به علت موانع اعزام نیرو و نیز شرایط موجود موفق به اعزام و دفاع مقدس از خرمشهر نشد.
با پشتکار و تلاش قبل از آن که آبادان در محاصره قرار بگیرد خود را به آبادان رساند.
سپس به همراه تعدادی از رزمندهها در جبهه ذوالفقاریه به دفاع از آبادان پرداخته و جلوی پیشروی متجاوزین را گرفتند. سرانجام پس از مدتی مبارزه طولانی در ذوالفقاریه به آرزوی دیرینهاش، دیدار معبود شتافت.
سوم دیماه 1359 در ذوالفقاریه شهید در حال وضو گرفتن بود که صدای صوت خمپاره به گوشش میرسد که شهید بلافاصله اقدام به شیرجه زدن به طرف سنگر میکند در همین حین ناگهان ترکش خمپاره به کمر ایشان اصابت میکند و به درجه شهادت میرسد.
انتهای پیام/