خاطره‌‌ای از شهید «زنده‌نوش ناظری»
سه‌شنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۱
پدر شهید تعریف می‌کند: «شهید در حال نماز خواندن بود که خمپاره‌ای درون سنگر می‌افتد و تمام کسانی که در سنگر بودند... »

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «زنده‌نوش ناظری» يكم شهريور 1341، در روستای گهكم تابعه شهرستان حاجی‌آباد چشم به جهان گشود. پدرش علی‌ناز، كشاورز بود و مادرش صغرا نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست‌ و چهارم آذرماه 1362، در نفت‌شهر توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر، شهيد شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

ذد

نماز در سنگر

شهید بسیار خوش برخورد و مهربان بود. از بچگی به دنبال کارهای دینی و مذهبی می‌رفت و همیشه در دعاهای کمیل و توسل شرکت می‌کرد. برخورد او با مردم همیشه با احترام بود.

موقعی که شهید می‌خواست به جبهه برود به من گفت «پدر آیا شما رضایت می‌دهید که من به جبهه بروم؟»، من به او گفتم «پسرم من یک پینه‌دوز(کفاش) بیشتر نیستم، من با پینه‌دوزی تو را بزرگ کرده‌ام، تو تنها امید فردای من هستی، من تو را با زحمت بزرگ کردم که فردا دست من را بگیری»، به من گفت «پدر به من اجازه بده تا به تکلیفم عمل کنم».

از علایق و خواسته‌های شهید این بود که می‌گفت اگر من روزی تشکیل خانواده دادم از شما جدا نمی‌شوم. او علاقه بسیاری به شغل معلمی داشت.

همیشه احساس می‌کنم که شهید در کنار من و خانواده‌ام حضور دارد. در آخرین سخنانش می‌گفت «اگر من شهید شدم برای من گریه نکنید»، همیشه می‌گفت از شما خواهش می‌کنم که با مردم برای مال دنیا به بحث و جدال نپردازید.

شهید در حال نماز خواندن بود که خمپاره‌ای درون سنگر می‌افتد و تمام کسانی که در سنگر بودند به شهادت می‌رسند.

(به نقل از پدر شهید)

 

انتها متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده