آشنایی با شهید سیستانی از قافله شهیدان هفتم تیر
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، هفتم تیرماه 1360 یادآور تلخ ترین واقعه ای است كه ملت را به سبب از دست دادن 72 تن از یاران امام راحل در ماتم فرو برد و شهید روحانی سید محمد تقی حسینی طباطبایی از جمله شهدای این واقعه از سیستان و بلوچستان بود كه نامش برای همیشه در تاریخ این سرزمین جاودان شد.
کمتر شخصی را می توان در استان سیستان و بلوچستان، یافت كه وصف حال شهید طباطبایی و
تلاش های او برای مقابله با بی عدالتی و ظلم رژیم پهلوی و سرنگونی آن را نخوانده
یا نشینده باشد، شهیدی كه پس از گذشت 29 سال از شهادت وی یاد او نقش سیستان و
بلوچستان را در جریان پیروزی انقلاب به منصه ظهور می رساند.
از این رو به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره این شهید والا مقام نگاهی داریم به زندگی و مجاهدت های او در دوران زندگی اش.
تولد در خانواده ای انقلابی
سیدمحمدتقی در یکی از روزهای زیبای سال 1307 در روستای «چلنگ» از توابع شهر زابل در خانواده ای روحانی، متدین و کشاورز متولد شد.
پدر بزرگش" سید حسن" از روحانیون مبارز شهر بود که به علت سخنرانی های کوبنده بر علیه رضاخان به بیرجند تبعید شد و پدرش نیز مردی متقی و پرهیزگار و از معتمدان سیستان بود.
شهید محمد تقی طباطبایی تحصیلات دینی را از شهر زابل آغاز کرد و با هوش سرشار و استعداد زیادی که داشت برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و از محضر علمای بزرگی همچون «آیت الله شیخ کاظم دامغانی»،«شیخ هاشم قزوینی» ،«میرزاجواد آقا تهرانی» و«آیت الله میلانی» بهره برد و تألیفاتی از دوران تحصیل خود بر جای گذاشت.
پناهگاه تبعیدشدگان
شهيد حسيني طباطبايي در سال 1344 اقدام به ايجاد كتابخانهاي درمسجد حكيم زابل کرد و بدينوسيله تعدادي از جوانان حقيقت خواه اين شهرستان را مجذوب خود کرد.
وی همواره همراه وهميار كساني بود كه رژيم پهلوي آنها را به سيستان تبعيد ميكرد وهنگامي كه مرحوم آيت الله طالقاني به اين منطقه تبعيد شد شهيد طباطبایی يخچالي براي ايشان فرستاد كه به همین منظورموئرد بازخواست شهرباني قرار گرفت.
حمايت آيت الله سيد محمد تقي حسيني طباطبايي از تبعيد شدگان به قدري بود كه ايشان به عنوان مامن و پناهگاه اين افراد به حساب ميآمدند و حتي تبعيد شدگان ديگر شهرهاي سيستان و بلوچستان را نیز حمايت ميكرد.
وی در زمانی که ساواک به شدت روحانیت را تحت کنترل و مراقبت داشت خدمات صادقانه ای را به مقام معظم رهبري در زمان تبعيد به ايرانشهر و همچنين حجت الاسلام راشد يزدي و مجد الدين محلاتي و آيت الله مكارم شيرازي در چابهار و نیز آيت الله طالقاني انجام می داد.
پس از قیام خونین 15 خرداد 1342 و فوت آیت الله حکیم زندگی سیاسی «حجت الاسلام طباطبائی» وارد مرحله جدیدی شد.
وی که به عنوان نماینده مردم در شهر زابل انتخاب شده بودند در پناه دادن و کمک به خرج انقلابیون ومبارزین از کشور به خصوص «شهیداندرزگو»نقش اساسی داشت.
خانه او پناه دردمندان و تبعیدشدگان به زابل بود که به همین جهت مورد تعقیب ساواک قرار گرفت و مدتها در زندان قصر تهران زندانی شد.
حضور در زندان مجوب آشنایی ایشان با مبارزین انقلاب اسلامی همچون مرحوم «آیت الله غفاری» و «حجت الاسلام معادی خواه» و « شیخ جعفر شجونی» شد.
حمايت شهيد حسيني طباطبايي از نهضت امام خميني (ره) و فعاليتهايي كه براي آگاهي مردم سيستان و بلوچستان نسبت به اين نهضت صورت مي داد در اوايل دهه پنجاه از ديد ساواك پنهان نماند به خصوص اينكه نامبرده به عنوان يكي از عوامل اصلي تهيه و توزيع رساله امام درمنطقه سيستان شناخته شده بود.
شهيد حسيني طباطبايي علاوه بر حمايت كامل از تبعيد شدگان و سخنرانيهاي متعدد عليه رژيم ستمشاهي كمك به خروج از مرز و پناه دادن مخفيانه افرادي كه تحت تعقيب رژيم بودند ميکرد و روحانيون تحت تعقيب رژيم كه ميخواستند از مرز خارج شوند پس از اينكه وارد اين شهر ميشدند از طرف حوزه علميه قم و اشخاصي چون مقام معظم رهبري، حجت الاسلام و المسلمين رفسنجاني و آيت الله مشكيني به این شهید سفارش می شدند.
شهيد حسيني طباطبايي در سال 1352 به اتهام جمع آوري كتب مضتره، ارتباط با تبعيد شدگان، پخش رساله حضرت امام خميني (ره) وتشكيل جلسات و سخنراني ضد رژيم به تهران اعزام و مثل ديگر انقلابيون كشور روانه زندان شد.
وي پس از آزادي از زندان ممنوع المنبر شد و اما اين اقدام ساواك نتوانست ذرهاي ترديد در دل اين مجاهد نستوه به وجود آورد و كما كان فعاليت خود را عليه حكومت ادامه و گسترش داد و به جاي استفاده از منبركه امكانش نبود پشت تريبون مسجد ميايستاد و حتي نشسته دركنار مردم اقدام به سخنراني عليه رژيم ميکرد.
ساماندهی نیروهای مردمی
وی در جريان انقلاب شكوهمند اسلامي در سال 57 نقش مهم و ارزندهاي در بسيج وساماندهي نيروهاي مردمي عليه حكومت ستمشاهي داشت و در چند ماه مانده به پيروزي انقلاب براي آگاهي مردم از اهداف مقدس نهضت امام خميني (ره) از روحانيون سرشناس كشور دعوت مي کرد تا به منطقه سيستان سفر كنند و به افشاي ماهيت رژيم بپردازند.
مديريت و درايت وی موجب شد تا در طول تظاهرات مردم سيستان با كمترين درگيري و شهيد در اين منطقه پيروز وگروههاي مختلف به حاشيه رانده شوند.
وي به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان اولين رئيس كميته انقلاب منطقه سيستان انتخاب گرديد وتوانست گروه هايي را كه درصدد ايجاد انشعاب در صفوف مردم انقلابي زابل بودند شناسايي نموده و به آنها اجازه فعاليت عليه انقلاب نوپا را ندهد.
شهيد حسيني طباطبايي به عنوان رياست دادگاه انقلاب اسلامي و رياست حزب جمهوري و سپس به عنوان اولين نماينده مردم سيستان در مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد و اولين نمايندهاي بود كه در جريان عزل بني صدر نقش كليدي داشت.
سید محمد تقی طباطبائی در طول سالهای حیات خود کتب بسیاری را به رشته تحریر درآورد که می توان به «منطق منظوم»، «منتهی المیزان» و جزوه ای به زبان عربی در مدح حضرت علی نام برد.
کار زیاد از فکر محرومان غافلش نکرد
همسر شهید سید محمد تقی حسینی طباطبایی در بازخوانی خاطرات خود با این شهید بزرگوار می گوید: «حاج آقا اینقدر به قشر مستضعف اهمیت می داد که تصمیم داشت منزل را بفروشد و پولش را به مردم بدهد.
سال ۱۳۴۰ ازدواج کردیم چند سال بعد از ازدواج مبارزات علیه رژیم پررنگ شدو حاج آقا هم در این زمینه خیلی فعال بود.
حاج آقا به خاطر همین فعالیت ها می گفت برویم مشهد زندگی کنیم اما من قبول نمی کردم چون چند تا بچه کوچک داشتم از طرفی همه فامیل در زابل زندگی می کردند.
محمدتقی وقتی دید من موافقت نمی کنم کارهایش را طوری تنظیم کرد که زابل ماندیم اما فعالیت های انقلابی حاج آقا دیگه خیلی زیاد شده بودو به آنجا رسید که سال۵۳ ساواک دستگیرشان کرد و یک سال زندان اوین بودند.
وقتی انقلاب پیروز شد و مجلس شورای اسلامی تشکیل شد حاج آقا به عنوان نماینده مردم زابل وارد مجلس شد و ماهم مجبور شدیم ساکن تهران بشویم ولی رفت و آمدمان به زابل زیاد بود.
بعد از پیروزی انقلاب فکر می کردم سر حاج آقا خلوت تر میشه اما اصلا اینطور نبود و دیگر روز و شب دیگه برایشان نمانده بود و زمان خوابشان نهایتا ۴ ساعت بود.
با همه مشغله ای که ایشان داشت از حال و درس بچه ها غافل نبودند و محمدتقی برای هر 8 بچه خصوصا برای دختر ها وقت می گذاشت.
به یاد دارم دختر بزرگم زمان انقلاب تا جایی که می توانست پا به پای پدرش فعالیت می کرد و باهم نوارهای امام رو گوش می دادن و پیاده سازی می کردند تا به دست مردم برسانند.
هیچ وقت کار زیاد از فکر محرومان غافلش نکرد چون اوایل انقلاب وضع مالی مردم خیلی خراب بود و عده ای به نان شب محتاج بودند به خصوص زابل که مردم وضعیت خوبی نداشتند.
همه این ها به کنارد اما آن چیزی که دلم ما را به درد می آورد تهمت هایی بود که به حاج آقا می زدند؛ مثلا می گفتند دست نشانده اجنبی هاست و از خارج برایش پول می فرستند.
بارها به ایشان گفتم حاج آقا از خودت رفع اتهام کن اما ایشان همیشه جوابش این بود که نیازی نیست، روزی تاریخ خواهد گفت ما چه خدمتی به اسلام و به مردم کردیم.
ایشان می گفتند ما به مردم خیانت نمی کنیم و همین جا توی همین کشور هستیم با همین مردم و همین جا هم می میریم .
هربار که صحبت از مرگ می شد ایشان می گفتند از خدا می خواهم توی بستر نمیرم و دوست دارم طوری به ملاقات خدا بروم که شرمنده نشو م.
حاج اقا همیشه می گفت:م ی خواهم با چهره ای خونین خدا را ملاقات کنم.
روز انفجار دفتر حزب جمهوری در سال 1360 برادرم خبر داد ایشان زخمی شده است تا اینکه همسر شهید مطهری (رحمت الله علیه) با یک جعبه شیرینی به منزل ما آمدند و آنوقت فهمیدم که چه اتفاقی افتاده است.
خداوند مزد زحمات ایشان را همانطور که دوست داشت اعطا کرد برای همین ازطرفی خوشحال بودم که به آرزویش رسیده از طرفی مثل کسی بودم که آتش درونش شعله می کشید.
من با رفتن شوهرم فکر می کردم معلمم را از دست داد چون محمدتقی در زندگی من حقیقتا معلم بزرگی بود.
منافقین که قصد داشتند جمهوری اسلامی رو فلج کنن توی انفجار دفتر حزب جمهوری بسیاری از این افراد خدمتگزار و سالم رو کشتند و تنها من نبودم که شوهرم را از دست دادم بلکه همه مردم کشور توی داغ ما سهیم شدند و در عزا بودند.
شهید حسینی طیاطبایی قهرمان ملی شرق ایران
حجت الاسلام سيد «صادق حسيني طباطبايي» برادر شهيد محمد تقي طباطبايي از وی به عنوان قهرمان ملی شرق ایران یاد می کند و در ابعاد شخصیتی و تلاش این شهید والامقام از خاطرات خود چنین بیان می کند: «با اوج گيري مبارزات مردمي و گسترش نهضت امام خميني (ره) شهيد طباطبايي ضمن همراهي مردم منطقه سخنراني و بيانيه هاي امام راحل(ره) را که به وسيله تلفن به وي مخابره مي کردند ضبط و با همکاري جمعي از مبارزان در ميان مردم منتشر مي کرد.
با گسترش حرکت انقلابي شهيد طباطبايي ساواک وي را به شدت تحت کنترل و بارها مورد شکنجه و آزار قرار داد.
در سال 1352 که گروهي از دانشجويان توسط ساواک دستگير شده بودند براساس اقرار تحت شکنجه يکي از آنان ساواک به منزل و مدرسه و نيز مسجد شهيد طباطبايي هجوم آورد و او را دستگير کرد.
شهيد طباطبايي پس از انتقال به کميته امنيت تهران به مدت يکسال تحت سخت ترين شکنجه ها در زندان قصر محبوس شد و پس از آزادي از زندان بدون هيچ واهمه اي مسير اطاعت از مرجعيت را ادامه داد و در برگزاري تظاهرات ضد رژيم، راهپيمايي و اعتراضات مردمي را باری دیگر هدايت کرد.
سيستان در بهمن 57 يکي از پايگاه هاي اصلي انقلاب بود و حضرت امام خميني(ره) نيز از مردم اين منطقه شناخت بالايي داشتند.
شهيد سيد محمد تقي طباطبايي که به عنوان قهرمان ملي مردم شرق ايران محسوب مي شود فردي بود که در طول دوران تبعيد امام(ره) در نجف اشرف زمينه ديدار با ايشان را براي شخصيت هاي برجسته در داخل کشور فراهم کرد.
حضرت امام از سال ها پيش شهيد طباطبايي را مي شناختند به طوري که پس از ورودشان به ميهن سيد محمد تقي را به عنوان نماينده شان در سيستان منصوب و معرفي کردند.
در بهمن 57 چهار خيابان اصلي سيستان منتهي به مسجد حکيم حجم بالاي تظاهرات را در خود مي ديد تظاهراتي که با درايت و روشن بيني شهيد طباطبايي به بهترين شکل و به نوعي منحصر به فرد برگزار مي شد.
در آن زمان با تدابير شهيد طباطبايي هنگام تظاهرات خياباني مردم دو دستگاه کمپرسي مقابل جمعيت و دو دستگاه نيز پشت سر تظاهر کنندگان حرکت مي کردند تا جان مردم در برابر تيرها و هجوم خودروهاي رژيم به سمت آنان حفظ کنند و آن شهید با اين کار از بسياري از ضايعات راهپيمايي چه مالي و چه جاني جلوگیری کرد.
ایشان پس از پیروزی انقلاب مدتی به عنوان حاکم شرع و مسئول کمیته انقلاب در شهر زابل به خدمت پرداخت و بعد از انتخابات مجلس به عنوان نماینده مردم سیستان انتخاب شد
سرانجام پس از عمری مبارزه در راه احیای حق و مبارزه در سن 53 سالگی در برابر منافقین و زورگویان روز هفتم تیرماه سال 1360 به همراه 71 کبوتر خونین بال دیگر در حادثه انفجار حزب جمهوری عاشقانه به سوی معبود ازلی پر گشود و پیکر پاکش را در زادگاهش به خاک سپردند.