نوید شاهد – بردار شهید "اسداله حیدری" می‌گوید: آخرین باری که می خواست به جبهه برود تقریباً یک ماه به عید نوروز مانده بود که گفت می‌خواهد با مادر به مشهد برود و رفتند، پس از بازگشت مشهد مقدس بلافاصله به منطقه عملیاتی برگشت.

به گزارش نوید شاهد زنجان، شهید اسداله حیدری نوزدهم شهریور ۱۳۴۱‏، در شهر سلطانیه از توابع شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش عزت الله (فوت ۱۳۵۲‏) و مادرش محترم نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هجدهم فروردین ۱۳۶۱‏، در شوش بر اثر اصابت گلوله به پا و شکم، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

بردار شهید اسداله حیدری چنین روایت می‌کند؛

برادرم اخلاق خاصی داشت و در نظر ما امانتی در دست ما بود و در همه کارها شرکت می کرد و زرنگ بود. یادم هست که قبل از انقلاب و چند روز قبل از ماه محرم مسجد را آماده می کردند و بیشتر کارشان در این مورد بود که می خواستند عزاداری امام حسین (ع) را رونق بخشند. مداحی می کرد و به امامت روحانی محل، نماز جماعت را با دوستانش بر پا کردند. او در تمام کارهای مسجد، از قبیل اذان گفتن، تزئین مسجد، نوحه خوانی پیشقدم بود. در زمان انقلاب، عکس امام را می آورد و بین مردم پخش می کرد. همه کارهایش را رها می کرد و وقت خود را فقط وقف پخش اعلامیه های امام می کرد.

اسد در مدرسه علامه حلی، تحصیلاتش را تا دوم دبیرستان ادامه داد. او در اواخر سال ۵۸ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. مدتی در آموزش نظامی مشغول شد، بعد از آن مدتی هم در کردستان و در منطقه پاوه بود.

بعد از شروع جنگ، به جبهه جنوب اعزام شد. در اولین مرحله در عملیات حصر آبادان شرکت داشت و در عملیات فتح المبین به عنوان جانشین گردان در عملیات شرکت داشت.

یکبار در کردستان از ناحیه دست مجروح شد، به خاطر اخلاصی که داشت هیچ وقت اظهار نمی کرد که مجروح شده،به همراه شهید رنجبر، تابلوی شهرداری را که عکس شیر و شمشیر روی آن بود و همین طور تابلوی حزب رستاخیز را نیز پائین آورد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وی در شرکت ترانسفو مشغول شد، اما راضی نبود و می گفت: من نمی توانم در آن شرکت کار کنم. دوست داشت که در سپاه باشد . اولین کسی بود که بعد از عضویت در سپاه، در این منطقه تشکیل نیروی مقاومت داد و آموزش نظامی را در دبیرستان سلطانیه شروع کرد و بعد از آن بسیج مستضعفین را به کمک بعضی از برادران تشکیل داد، اولین کسی بود که کتابخانه در تکیه امام زمان (عج) را دایر کرد تا اینکه جنگ شروع شد. البته قبل از شروع جنگ، به کردستان رفته بودند.

اولین باری که به جبهه رفت موقع شکست حصر آبادان بود که عملیات ثامن الائمه نام داشت. آخرین باری که می خواست به جبهه برود تقریباً یک ماه به عید نوروز مانده بود که گفت می خواهد با مادر به مشهد برود و رفتند، پس از بازگشت مشهد مقدس بلافاصله به منطقه عملیاتی برگشت. هنگام رفتن چون کبوتری بود که در حال پرواز است و در عملیات فتح المبین به فیض عظمای شهادت نایل آمد.

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده