خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
جمعه, ۲۹ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۳۳
در قصر فیروزه چادر بادی خیلی بزرگی را از خارج آورده بودند که به عنوان سالن ورزشی استفاده می شد. داداش امیر در جودو و شنا تمریناتی داشت. روزی یکی از نوجوانان برایش شاخ و شانه می کشد که بیا مسابقه شنا روی دست بدهیم.

در قصر فیروزه چادر بادی خیلی بزرگی را از خارج آورده بودند که به عنوان سالن ورزشی استفاده می شد. داداش امیر در جودو و شنا تمریناتی داشت. روزی یکی از نوجوانان برایش شاخ و شانه می کشد که بیا مسابقه شنا روی دست بدهیم.

شنا روی دست خیلی سخت‌تر از شنای روی تخته شنا بود. هر دو آماده شنا شدن دست های شان را روی زمین گذاشتند. همه شروع به شمردن کردیم ۱۴ یا ۱۵ تا شد. حریف داداش بریده بود. چند شنای آخر را به سختی رفت داداش هنوز توانش بالا بود یکی بیشتر زد.

صدای سود و تشویق بچه ها بالا گرفت گفتم داداش بیشتر شنا می رفتی تا دیگر ادعایی نداشته باشد گفت نمی خواستم پیش دوستانش خجالت زده شود

امین امیرگان برادر شهید

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده