روایتی خواندنی از « شهید احمد محمد مشَلب » با بیان دوست و مادر شهید برگرفته از کتاب «ملاقات در ملکوت» را در ادامه می خوانید؛
دوشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۵۳
احمد قبر شهدا را برای شروع هر کاری بعنوان یک نقطه ی امید و حُسن آغاز، برای خود می دانست. در تشییع شهدا شرکت می کرد و بسیار بی قرار بود. در هنگام تشییع یک شهید شرکت می کرد و بسیار بی قرار بود. در هنگام تشییع یک شهید از محله ی «جبشیب»، خیلی گریه کرد و از محضر آن شهید خجالت می کشید.
زیارت قبورا شهدا را برای شروع هر کاری انتخاب می کرد

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید احمد محمد مشَلب فرزند محمد در تاریخ نهم شهریور سال 1374 در لبنان در منطقه نبطیه دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را در رشته فناوری اطلاعات IT به اتمام رساند. و در یازدهم اسفند سال 1394 در منطقه سوریه، صوامع در اِدِلب به شهادت رسید. مزار وی در نبطیه، گلزار روضه الشهداء واقع است.

روایتی خواندنی از « شهید احمد محمد مشَلب » با بیان دوست و مادر شهید برگرفته از کتاب «ملاقات در ملکوت» را در ادامه می خوانید؛

سیره ی شهدا

علی مرعی/ دوست شهید

او خود را همیشه مدیون شهدا می دانست و می گفت: «زندگی راحت و تن سالم ما مدیون کسانی است که ارزشمندترین سرمایه خود یعنی جانشان را تقدیم کردند.» گاهی با حیرت و تعجب می گفت: «راز کار شهدا چیست؟» و حالا ما باید با افسوسی جانکاه از خود بپرسیم: «راز کار احمد چه بود!؟»

احمد قبر شهدا را برای شروع هر کاری بعنوان یک نقطه ی امید و حُسن آغاز، برای خود می دانست. در تشییع شهدا شرکت می کرد و بسیار بی قرار بود. در هنگام تشییع یک شهید شرکت می کرد و بسیار بی قرار بود. در هنگام تشییع یک شهید از محله ی «جبشیب»، خیلی گریه کرد و از محضر آن شهید خجالت می کشید. با اینکه در زندگی خود هرگز کوتاهی نکرده بود و همه ی عمر خود را صرف ساختن بستری برای ظهور حضرت مهدی(عج) کرده بود، خود را سرزنش می کرد و مقصر می دانست.

عشق به ولایت

علی مرعی/ دوست شهید

یک روز به همراه احمد در خانه خودشان ویدئویی می دیدیم که در آن دختر شهیدِ قهرمان حاج عماد مغنیه با سید حسن نصرالله و رهبر مسلمانان جهان امام خامنه ای (مدظله العالی) صحبت می کرد. احمد وسط تماشای آن ویدئو شروع به گریه کرد و گفت: «خوش به حالش با رهبر صحبت کرد.» احمد عاشق امام خامنه ای (مدظله العالی) بود.

و همه سخنرانی های ایشان، مخصوصاً در جمع دانشجویان را از شبکه صراط گوش می داد. ماه رمضان به علت تعدد مراجع و اختلاف نظرهایی که وجود دارد ما دچار مشکل می شویم، ولی احمد تابع حضرت آقا بود و همیشه می گفت: «روز آخر مضان، روز ولایت و تبعیت از امام خامنه ای (مدظله العالی) است. باید در مسیر ولایت ثابت قدم باشیم و هر چه ایشان می گوید قبول داشته باشیم.»

من یک تکه از چفیه ی رهبر انقلاب اسلامی ایران را از طریق دوستان به دست آورده بودم که احمد آن را از من گرفت و برای تبرک با خودش نگه داشته بود.

معنویت

مادر شهید

در زندگی به معنویت اهمیت زیادی می داد و برای انجام اعمال عبادی خود، نظم مشخصی داشت. اهل نماز شب بود. زیارت عاشورا، دعای عهد و تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (س) را ترک نمی کرد. برای رفتن به عزارداری های ائمه معصومین (ع) برنامه ریزی می کرد و به این کار بسیار علاقه داشت.

ذکرهای روز را می خواند و برای خودش اذکار مشخصی داشت و به مداومت در انجام برنامه های عبادی خود مصر بود. احمد تنها قرآن نمی خواند، بلکه در آیه های قرآن تدبّر و تفکر می کرد و ساعت ها وقت صرف بررسی آیات نورانی قرآن می کرد. تمام تلاش احمد این بود که بعد از فهم دقیق آیات و تفاسیر آن بتواند به قرآن عمل کند و آنچه را از آیات کلام الله یاد می گرفت در زندگی به کار می بست.

احمد عادت های قشنگ زیادی داشت که یکی از آن عادات، حضور همیشگی در مسجد برای نماز جماعت بود. به کوچکترین دستورات دین اهمیت می داد و به آن ها عمل می کرد، در خصوص هیچ حکمی از دستورات دین بی اعتنا و کاهل نبود. به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد. در دل شب بیدار می شد و نماز شب می خواند.

ادامه دارد...

منبع: کتاب «ملاقات در ملکوت»/ زندگی شهید مدافع حرم «احمد محمدمشَلب»
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده